Imam as berkata “karena ia akan mengalami kegaiban yang sangat panjang, dan orang-orang ikhlas akan menanti kemunculannya sedang orang-orang yang dalam keraguan akan mengingkarinya.”
Shabestan News Agency, berkenaan dengan tugas dan kewajiban para penanti terhadap Imam Zaman afs, dalam kitab “Mikyal Al-makarim” menyebutkan sebuah riwayat:
Salah seorang sahabat Imam Jawad as yang bernama Jakfar bin Abi Ad-dalaf mengatakan, aku mendengar Imam Muhammad Al-jawad berketa “sebagaimana Imam setelahku ialah puteraku Ali, yang perintahnya adalah perintahku, perkataannya adalah perkataanku, ketaatannya adalah ketaatan kepadaku, dan Imam setelahnya ialah puteranya yang bernama Hasan, yang perintahnya adalah perintah ayahnya, perkataannya adalah perkataan ayahnya, dan taat kepadanya adalah taat kepada ayahnya.”
Kemudian aku bertanya: wahai putera Rasul! Siapa Imam setelah Hasan? Kemudian tiba-tiba Imam as menangis dan berkata “setelah Hasan ialah puteranya sang Qaimul Hak.”
Aku bertanya lagi: mengapa ia dinamai Al-Qaim? Imam as berkata “karena setelah keyakinan dan Imamah kembali padanya, ia akan berdiri atau bangkit.”
Aku bertanya lagi: mengapa ia dinamai Al-muntazhar? Imam as berkata “karena ia akan mengalami kegaiban yang sangat panjang, dan orang-orang ikhlas akan menanti kemunculannya sedang orang-orang yang dalam keraguan akan mengingkarinya, orang-orang yang menentukan kemunculannya adalah dusta, orang-orang yang terburu-buru dalam kemunculannya akan binasa, dan orang-orang yang pasrah dan bertawakal akan selamat.”
در جلد دوم از کتاب «مکیال المکارم» بخش هشتم، ذیل عنوان «تکالیف بندگان نسبت به حضرت صاحب الزمان(عج)» مطالبی ارائه شده که شمایی از آنچه منتظران باید در مقابل امام زمان(عج) انجام دهند، ارائه شده و در سلسله مطالبی مرور می شود:
در کمال الدین به سند خود از جعفر بن ابی دلف آورده که گفت: شنیدم حضرت ابوجعفر محمد بن علی الرضا(ع) می فرمود: «همانا امام بعد از من پسرم علی است، امر او امر من و گفته اش گفته من و اطاعتش اطاعت از من است، و امام بعد از او پسرش حسن است امر او امر پدرش و گفته او گفته پدرش و اطاعت از او اطاعت از پدرش است». سپس ساکت شد.
عرضه داشتم: ای فرزند رسول خدا(ص) امام بعد از حسن کیست؟ پس آن حضرت(ع) به شدت گریست، آنگاه فرمود: «البته بعد از حسن پسرش آنکه قائم به حق مورد انتظار است، می باشد». گفتم: ای فرزند رسول خدا(ص)، چرا قائم نامیده شده؟ فرمود: «زیرا پس از آنکه یادش مرده باشد و بیشتر معتقدان به امامتش برگشته باشند قیام کند(و به پا خیزد)». گفتم: چرا منتَظَر نامیده شده؟ فرمود: «چون که او را غیبتی است که روزهای بسیار و مدتی طولانی دارد، پس مخلصان منتظر خروجش باشند و اهل تردید انکارش کنند و جاحدان یاد او را به استهزاء گیرند و وقت گذاران در آن دروغگو شوند و عجله کنندگان در آن هلاک گردند و تسلیم شوندگان در آن نجات یابند».(1).
در تفسیر نعمانی از امیرالمومنین(ع) آمده که فرمود: «رسول خدا(ص) فرمود: «ای ابوالحسن بر خداوند شایسته است که اهل ضلال (گمشدگان) را به بهشت داخل کند». و منظورش از این: مومنانی هستند که در زمان فتنه بر پیروی از امامی که جایگاهش مخفی است و از چشم مردم غایب است به پاخیزند، پس آنان به امامت او اقرار می کنند و به دامان او چنگ می زنند و منتظر خروج او می مانند، آنان یقین دارند که هیچ تردیدی به خود راه ندهند، صبرکنندگانند و تسلیم شدگان و فقط از شناختن جان امام شان و از شناختن شخص او گم شده اند. بر این دلالت می کند آنکه خدای تعالی هرگاه چشمه خورشید را که نشانه برای اوقات نماز قرار داده از بندگان بپوشاند، بر آنان فرصت را توسعه داده که نماز را تاخیر بیندازند تا با آشکار شدن خورشید وقت برای آنان معلوم گردد و یقین کنند که زوال انجام شده است و همین طور است کسی که منتظر خروج امام(ع) است، که به امامت اش دست یازیده، تمام فرایض خداوند که بر او واجب است با حدودشان از او قبول می شود، از معنی فریضه بودن خارج نیست پس او صبر کننده شکیباگر است، غیبت امامش به دین او ضرری نمی رساند.»(2)
پی نوشت ها:
1.کمال الدین، 2/378 باب 36 ح3
2.همان، 2/339 باب 33 ح 17
پایان پیام/248
در کمال الدین به سند خود از جعفر بن ابی دلف آورده که گفت: شنیدم حضرت ابوجعفر محمد بن علی الرضا(ع) می فرمود: «همانا امام بعد از من پسرم علی است، امر او امر من و گفته اش گفته من و اطاعتش اطاعت از من است، و امام بعد از او پسرش حسن است امر او امر پدرش و گفته او گفته پدرش و اطاعت از او اطاعت از پدرش است». سپس ساکت شد.
عرضه داشتم: ای فرزند رسول خدا(ص) امام بعد از حسن کیست؟ پس آن حضرت(ع) به شدت گریست، آنگاه فرمود: «البته بعد از حسن پسرش آنکه قائم به حق مورد انتظار است، می باشد». گفتم: ای فرزند رسول خدا(ص)، چرا قائم نامیده شده؟ فرمود: «زیرا پس از آنکه یادش مرده باشد و بیشتر معتقدان به امامتش برگشته باشند قیام کند(و به پا خیزد)». گفتم: چرا منتَظَر نامیده شده؟ فرمود: «چون که او را غیبتی است که روزهای بسیار و مدتی طولانی دارد، پس مخلصان منتظر خروجش باشند و اهل تردید انکارش کنند و جاحدان یاد او را به استهزاء گیرند و وقت گذاران در آن دروغگو شوند و عجله کنندگان در آن هلاک گردند و تسلیم شوندگان در آن نجات یابند».(1).
در تفسیر نعمانی از امیرالمومنین(ع) آمده که فرمود: «رسول خدا(ص) فرمود: «ای ابوالحسن بر خداوند شایسته است که اهل ضلال (گمشدگان) را به بهشت داخل کند». و منظورش از این: مومنانی هستند که در زمان فتنه بر پیروی از امامی که جایگاهش مخفی است و از چشم مردم غایب است به پاخیزند، پس آنان به امامت او اقرار می کنند و به دامان او چنگ می زنند و منتظر خروج او می مانند، آنان یقین دارند که هیچ تردیدی به خود راه ندهند، صبرکنندگانند و تسلیم شدگان و فقط از شناختن جان امام شان و از شناختن شخص او گم شده اند. بر این دلالت می کند آنکه خدای تعالی هرگاه چشمه خورشید را که نشانه برای اوقات نماز قرار داده از بندگان بپوشاند، بر آنان فرصت را توسعه داده که نماز را تاخیر بیندازند تا با آشکار شدن خورشید وقت برای آنان معلوم گردد و یقین کنند که زوال انجام شده است و همین طور است کسی که منتظر خروج امام(ع) است، که به امامت اش دست یازیده، تمام فرایض خداوند که بر او واجب است با حدودشان از او قبول می شود، از معنی فریضه بودن خارج نیست پس او صبر کننده شکیباگر است، غیبت امامش به دین او ضرری نمی رساند.»(2)
پی نوشت ها:
1.کمال الدین، 2/378 باب 36 ح3
2.همان، 2/339 باب 33 ح 17
پایان پیام/248
(Shabestan/Berbagai-Sumber-Lain/ABNS)
Posting Komentar