Kita hidup di dalam masyarakat Islam dimana asas atau prinsip dari masyarakat ini ialah Qur’an, wahyu dan sunnah Rasulullah saww.
Shabestan News Agency, Berkaitan dengan penyebab menyebarnya virus akhlaq buruk dan egoisme dalam gaya hidup seseorang, Hujjatul Islam Mahdi Ismaili menjelaskan bahwa perilaku manusia kepada sesama dan pergaulan mereka berasal dari maarif agama dan budaya masyarakat yang menjadi tempat mereka tinggal.
Kita hidup di dalam masyarakat Islam dimana asas atau prinsip dari masyarakat ini ialah Qur’an, wahyu dan sunnah Rasulullah saww.
Ia menambahkan, Rasulullah saw dan Ahlul Bait as telah berusaha keras untuk menebarkan akhlak yang karimah, karena akhlak ini bisa membangun umat manusia.
“Tindak bohong bertentangan dengan kesalihan seseorang, karena orang yang berbohong dinilai sebagai musuh Allah. Tak satu pun pelaku dosa dalam Islam disebut sebagai musuh kecuali pembohong,” terangnya.
Allah tidak pernah memberikan hidayah kepada para pembohong dan menjauhkan mereka dari rahmat-Nya, karena ia adalah munafik dan tidak pernah meyakini ajaran Islam dengan teguh.
Sekarang ini ada sebagian masyarakat kita yang berbohong dan menyebutnya sebagai bohong demi kemaslahatan. Padahal ajaran seperti ini tidak pernah ada.
Sebagaimana banyak digelar seminar untuk hijab, selayaknya juga digelar banyak seminar untuk mengikis kebohongan dari masyarakat kita, demikian jelasnya.
دلیل ابتلای سبک زندگی به ویروس بداخلاقی و خودخواهی و راه درمان آن
مشکل امروز جامعه ما این است که افراد ذهن آرام ندارند و نمی توانند در شرایط مختلف، موقعیت سنجی کنند. مسائل بی ربط را به یکدیگر ارتباط می دهند و درگیر نوعی سفسطه هستند که در آخر هیچ نتیجه ای جز مشاجره های بیهوده را در پی ندارد.
به گزارش خبرنگار گروه اندیشه خبرگزاری شبستان: اینکه در سال های اخیر «سبک زندگی» به یکی از کلیدواژه های اصلی ساحت فکر و اندیشه و نیز مباحث اجتماعی تبدیل شده شاید بخی به رواج بداخلاقی ها و بی مهری ها در جامعه باز گردد که به هیچ روی با فرهنگ اسلامی ایران ما همخوانی ندارد و توان سبک زندگی را برای پویایی و بالندگی می گیرد.
از این رو و در بررسی علل و راه های برون رفت از این چالش با حجت الاسلام مهدی اسماعیلی، استاد حوزه و پژوهشگر حدیث به گفت وگو پرداخته ایم که مشروح آن به حضورتان تقدیم می شود:
متاسفانه امروزه با برخی بداخلاقی ها در جامعه مواجه می شویم که به هیچ روی با فرهنگ اسلامی ایرانی ما همخوانی ندارد، چه چیز پای این بداخلاقی ها را در سبک زندگی های ما باز کرده است؟
رفتار انسان ها با یکدیگر و تعامل آنها، برخاسته از معارف دینی و فرهنگ جوامعی است که در آن زندگی می کنند. ما در جامعه اسلامی زندگی می کنیم و اساس این جامعه، قرآن، وحی و روش پیامبر(ص) است؛ در این جامعه طبیعتاً تمام آموزه های دینی ما منجر به این می شود انسانی تربیت شود که تزکیه شده است.
در واقع می توان گفت که قوانین و دستورات اسلام در این مسیر است و هدفی جز آن را تعقیب نمی کند؛ در یک جمع بندی نهایی در این خصوص باید گفت که هدف نهایی از بعثت انبیاء به ویژه حضرت محمدمصطفی (ص) و تلاش های اهل بیت ایشان در این مسیر بوده که انسان را در مسیری قرار دهد که هدف نظام آفرینش و خلقت او است.
مهم آنکه خداوند در قرآن در وصف رسول ختمی مرتبت(ص) می فرماید: «وَإِنَّكَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِيمٍ»؛ نوع رفتار ایشان با مردم زمانه خود تعجب برانگیز بود، هرگز عکس العمل تند و خشن نشان نمی دادند بلکه با تواضع و خوش خُلقی سعی در برطرف کردن مسائل داشتند، با احترام و صبر سخن می گفتند و کسی را نمی رنجاندند.
اما درباره رواج بداخلاقی ها در جامعه خودمان باید بگویم فاصله ما از سیره نبوی و اهل بیت علیهم السلام سبب بروز آنها شده است و در واقع علت العلل بیماری های روحی روانی در میان برخی همین است. وقتی که فرد از نظر روانی تعادل ندارد، دست به هر کاری می زند و ما می بینیم که افراد در طول روز با کوچکترین اتفاقی بر آشفته شده و به یکدیگر ناسزا می گویند، اصلا تحمل ندارند که طرف مقابل سخن بگوید و تنها خود را محق می دانند.
البته گاهی محیط های پرتنش خودش می تواند بیماری زا باشد، یا منجر به پرخاشگری، عصبانیت یا درگیری های فیزیکی شود. برای مثال در خانواده ای که والدین مداوم با یکدیگر بحث و دعوا دارند، هم خودشان در محیط خارج از منزل همان رویه را پیاده می کنند و هم اگر فرزندانی داشته باشند آنان نیز در جامعه پرخاشگری می کنند.
بنابر این، اگر بخواهم نتیجه گیری داشته باشم، عمده بداخلاقی ها در جامعه ما به این بر می گردد که افراد از درون آرامش ندارند، این عدم آرامش می تواند به دلایل اختلالات روحی، تنش های عصبی در خانواده و ... باشد و یا عوامل دیگر مثل فشار زندگی سبب شود که چنین شرایطی بروز کند هرچند معضلاتی مثل مسائل اقتصادی باز هم دلیل نمی شود که افراد نسبت به یکدیگر بی حرمتی و بداخلاقی کنند.
چه عوامل دیگری این روند را تشدید می کند و باعث می شود ما از ارزش هایی که فرهنگ و ملیت مان با آنها شناخته می شود، دور شویم؟
به جز عواملی که یاد شد به نظر می رسد محیط های آموزشی نیز تاثیر بالایی در این باره دارند. دوازده سال از عمر شخص در مدارس و نیمی از روزش در مدرسه سپری می شود. سوال اما این است که آیا کرامت یک انسان یا همان دانش آموز از سوی مدیر و معلم رعایت می شود؟
از دلایل مهم نبود تعادل های روحی که بعضا در بزرگسالان هم دیده می شود، این است که در دوره مدرسه تحقیر شده اند. به درستی در گروه همسالان جدی گرفته نشده اند و مدارس هم وقت نگذاشته اند که مشکل دانش آموز را رفع کنند. واقعا یکی از مهمترین عوامل همین مساله است که فرد احساس می کند شخصیت اش زیر پا له شده است و قدرت ابراز وجود ندارد. این موارد عقده می شود و یک روز در قالب رفتاری ناشایست سر باز می کند.
البته در این بین باید میانبری هم به مسایل اقتصادی بزنیم. متاسفانه در جامعه دخل و خرج با هم نمی خواند. گاهی یک نفر میلیاردها تومان به جیب می زند آن هم در شرایط تحریم و گاهی می بینیم که خیل عظیمی از جوانان تحصیلات و توان دارند ولی یا شغل ندارند یا امنیت شغلی ندارند؛ این موارد نیز عدم تعادل شخصیتی و بداخلاقی ها را سبب می شود.
راه رفع این بداخلاقی ها و بازگشت به فرهنگ مهربانی و خوش خلقی در چیست؟
راهکار آن است که همه افراد جامعه در یک محیط امن و آرام از هر نظر قرار بگیرند. البته هر کسی حتی در تنهایی خودش هم مسوول است چراکه در این زمان است که می تواند به درستی فکر کرده و ذهن خود را آرام نگاه دارد. ولی به طور کلی معتقدم که ما باید از طریق برنامه ریزی دقیق، اشخاص جامعه را مخاطب قرار دهیم و هر قشری را آسیب شناسی کرده و بر اساس مشکلات هر قشر بتوانیم فضایی متناسب را برای طرح مسایل برایشان فراهم کنیم.
مشکل امروز جامعه ما این است که افراد ذهن آرام ندارند و نمی توانند در شرایط مختلف، موقعیت سنجی کنند. مسائل بی ربط را به یکدیگر ارتباط می دهند و درگیر نوعی سفسطه هستند که در آخر هیچ نتیجه ای جز مشاجره های بیهوده را در پی ندارد.
این وضعیت ناشی از آن است که فرصت بروز خود، در میان افراد حداقل بوده است. گاهی در شرایط مشاجره همه آن عقده های درونی سر باز می کند و فرد دست به کاری می زند که بعد از آن دیگر پشیمانی سودی ندارد.
فکر می کنم اگر بتوانیم در جامعه روحیه مهر و محبت و دوستی را با تاسی به سیره اهل بیت(ع) نهادینه کنیم، بسیاری از مشکلات ناشی از بداخلاقی ها در جامع کاهش پیدا کند.
پایان پیام/248
(Shabestan/Berbagai-Sumber-Lain/ABNS)
Posting Komentar