Pesan Rahbar

Sekilas Doa Arafah Imam Husain as dan Doa Arafah Imam Husain as

Doa Arafah (Bahasa Arab: دعاء العرفة ) adalah diantara doa-doa Syiah yang menurut riwayat dibaca oleh Imam Husain as pada hari ke-9 Dzul...

Home » » Rasa Malu Adalah Akar Dari Kesucian dan Keimanan

Rasa Malu Adalah Akar Dari Kesucian dan Keimanan

Written By Unknown on Kamis, 02 Agustus 2018 | Agustus 02, 2018


Imam Baqir as bersabda “rasa malu dan iman adalah dua hal yang berdampingan, yang jika salah satu darinya hilang maka maka yang satunya akan mengikutinya.”

Shabestan News Agency, Terdapat banyak riwayat yang menjelaskan tentang hubungan antara rasa malu dan iman. Sebagaimana yang dikatakan Imam Shadiq as dalam riwayatnya “tidak ada iman bagi orang yang tidak memiliki rasa malu.”

Dari hadits Imam Shadiq as ini kita melihat bahwa seakan-akan Imam as menyandarkan iman kepada rasa malu.
Mengenai hal ini Imam Baqir as juga bersabda “rasa malu dan iman adalah dua hal yang berdampingan, yang jika salah satu darinya hilang maka maka yang satunya akan mengikutinya.”

Ia menambahkan, jika seseorang tidak memiliki rasa malu maka ia tidak akan beribadah, tidak menghormati orang lain dan akan melakukan perbuatan yang dilarang, dengan demikian rasa malu merupakan ciri dari akal dan agama seseorang, serta ciri dari orang yang dicintai Allah swt.

Jika kalian ingin memiliki teman dan ingin menjadi orang yang dipercaya maka tiga hal yang harus ada dalam diri kalian, yang pertama ialah memiliki rasa malu, menjaga amanat dan banyak bersedekah, jelasnya.

Lebih lanjut penceramah masyhur ini menuturkan, rasa malu seperti halnya takwa yakni adalah suatu sifat batini, yang tidak bisa ditampakkan, akan tetapi sifat ini bisa dinilai sehingga seseorang bisa mengenal satu sama lain melalu sifat ini.

Dalam Al-Qur’an ada beberapa rasa malu yang disebutkan, di antaranya ialah rasa malu dengan matanya, yakni seseorang harus menjaga matanya dari yang bukan muhrim, selain itu disebutkan juga tentang rasa malu dengan anggota badan, yakni jangan sampai anggota badan kita menyebabkan berbuat maksiat kepada Allah swt, demikian jelasnya.

از ده سالگی بین بسترهای کودکان فاصله بیندازید/ حیا ریشه پاکدامنی است

رسول خدا(ص) می فرمایند: بین بسترهای کودکان تان فاصله بیندازید، وقتی به ده سالگی رسیدند. یعنی دو پسر بچه ده ساله را در یک بستر نخوابانید، همچنان که دو دختر بچه که به ده سالگی رسیده اند.

خبرگزاری شبستان: ما روایات بسیاری در این زمینه داریم که رابطه بین حیا و ایمان را مطرح می کند . یک روایتی را هم من اشاره کردم که از امام صادق علیه السلام نقل شده که" لا ایمانَ لِمَن لا حَیاءَ لَه/ کسی که حیا ندارد، ایمان ندارد" اصلا به طور کلی، حضرت ایمان را کأنه بر حیاء استوار می کند . در اینباره ما در روایاتمان مثلا از امام باقر علیه السلام داریم که فرمود"أَلحَیاءُ وَ الایمانُ مَقرونانِ فی قَرَنٍ وَ أِذا ذَهَبَ أَحَدُهُما تَبِعَهُ صاحِبُهُ/ حیا و ایمان دو همراه هستند که هرگاه یکی از آنها برود دیگری بدنبالش خواهد رفت".
یعنی حیا و ایمان به تعبیری با یک نخ، به هم پیوند دارند؛ مثل بند تسبیح که دانه ها را به همدیگر متصل کرده است. اینها تمام، جنبه های کنایی دارد و زیبا هم هست. اگر این پرده حیا دریده شود، دین هم رفته است. مطمئن باشید!
علی علیه السلام می فرماید: الایِمانُ و الحَیاءُ مَقرُونَان فی قَرَنٍ وَ لا یَفتَرِقانِ/ حیا و ایمان دو همراهند که از یکدیگر جدا نمی شوند.


اگر حیا برود، دین هم می رود؛ حتی اعتقادات
 
تا جایی که یک روایت از پیغمبراکرم داریم که قال رسول الله صلّی الله علیه و آله و سلّم : أَلحَیاء هُوَ الدّین کُلهُّ. پیامبر اکرم فرمودند: حیا همه دین است. عجب! پیغمبر اکرم یک هُو هُویّت درست می کند. اصلا ، دین همین حیا است. می خواهد بگوید که این را بدانید: اگر حیا برود دیگر از دین و ایمان خبری نیست؛ حتی در بُعد اعتقادی.
خواستم این را بگویم که تأثیر حیا نه تنها بر بیشتر احکام است بلکه بر تمام دین تأثیر دارد. حتی نسبت به اصل دین که باید در جای خودش بررسی شود. آیات درباره روابط خانواده، خیلی روشن است که مراقب باشید و نگذارید اطفالتان در خلوتگاه های شما سرزده وارد شوند. مراقب باشید که وقتی آنها می آیند شما در یک حالی نباشید که قباحت دارد. طوری نشود که پرده دری بشود! پرده حیای فرزند را حفظ بکنید و به اینها بیاموزید که با اجازه وارد بشوند و سرزده وارد نشوند.
هشدار؟ نه، اعلام خطر!

اما مطلب دوم، ما راجع به فرزند یک دستور داریم که من اول روایت را می خوانم بعد توضیح میدهم. عن جعفر بن محمد، عن ابیه، عَن آبائِه علیهم السلام، قال: قال رسول الله صلّی الله علیه و آله و سلّم : أَلصَّبی وَ الصَّبی وَالصَّبی وَ الصَّبیَّة وَ الصَّبیَّة وَ الصَّبیَّة یُفَرَّقُ بَینَهُم فِی المَضاجِع لِعَشرِ سِنینَ. از امام صادق نقل شده که حضرت از پدرشان و ایشان از پدرانشان نقل کردند که پیامبر اکرم فرمودند: پسر بچه! پسر بچه! پسر بچه! دختر بچه!دختر بچه! دختر بچه! وقتی به ده سالگی رسیدند جایشان باید از همدیگر جدا شود. فرمود: پسر بچه! پسر بچه! پسر بچه! بعد از آن، دختر بچه! دختر بچه! دختر بچه! خیلی مهم است که هرکدام را سه بار گفتند. رسول خدا چه می خواهند بگویند؟ بین بسترهای اینها فاصله بیندازید، وقتی به ده سالگی رسیدند! یعنی دو پسربچه ده ساله را در یک بستر نخوابانید. دو دختر بچه که ده ساله شدند را در یک بستر نخوابانید! دقت کنید اول می فرماید: پسرها را! بعد می گوید دخترها را در این سن جدا کنید. این تکرار خیلی روشن وگویاست. اگر بخواهیم ضعیفش کنیم، بخاطر این است که حضرت می خواهد هشدار بدهد. اگر بخواهیم با انصافتر برخورد کنیم، باید بگوییم دارد اعلام خطر می کند! جهت این است که وقتی بچّه به این سن می رسد، ممیّز می شود.ده سالگی سنّی است که بچّه در آن غالبا ممیّز می شود، تمیز می دهد.این رابطه تنگاتنگ ممکن است به پرده داری اش ضربه بزند و در نتیجه به پاکدامنی اش سرایت کند.


حیا ریشه پاکدامنی است
 
می گوید:عفت، پاکدامنی. بسیار خوب، ریشه عفت چیست؟ عفت از شاخه های حیاست. علی علیه السلام می فرماید: سَبَبُ العِفَّةِ، أَلحَیاء/ سبب پاکدامنی حیاست.آنچه موجب پاکدامنی می شود،عبارت از پرده داریست،حیا است. حتی حضرت یک موازنه می کند بین اینها و می فرماید: عَلی قَدرِ الحَیاء، تَکونُ العِفَّةِ/ پاکدامنی به مقدار حیا و پرده داری است.
چون حیا جنبه کمّی ندارد و مربوط به روح است، جنبه کیفی دارد، شدّت و ضعف دارد. هرچه حیا شدیدتر باشد، و پدر و مادر روی آن کار کردند، عفّت و پاکدامنی او بیشتر می شود. فرزند به مقدار حیایش، پاکدامنی پیدا می کند.
اینکه عرض کردم در تربیت آنکه نقش زیربنایی دارد حیا است این است. در روابط گوناگون هم مطرح است که من الآن وارد این فضای محدود خانوادگی شدم. پدر و مادر باید دنبال این باشند که از همان کوچکی، مراقبت کنند که این پرده الهیّه، این حیا که یک پوشش الهی بر روی روح انسان است و هر انسانی هم دارد،دریده نشود. باید روی آن کار بکنند تا شکوفا شود. ما همه ما از نظر نهادمان موحّد هستیم، اما بحث چیست؟ اگر روی آن کار کنیم می رود بالا، کار نکنی از بین می رود؛ استعداد است، در وجود فرزند هست.
پیغمبر اکرم(ص) در این روایت، ده سالگی را فرمود؛ روایت مرسلی هم صدوق دارد که حتی در آن سن را کمتر نقل می کند .آنجا شش سال را نقل می کند .اینکه مسلم است، این است که وقتی بچه به این حد برسد - ما تعبیر می کنیم- چشم و گوش او باز می شود، باید مراقب این روابط بود. چشم وگوش او باز می شود .با این شدت پیغمبر می فرماید.


اختلاط پسر و دختر، خیانت به جامعه
 
گاهی یک سنخ امور را مطرح می کنندکه مثلا اختلاط پسر و دختر چه اشکالی دارد؟ ببینید چه جنایتی را اینها نسبت به جامعه دارند مرتکب می شوند. من روایت خواندم. ده سال دیگر تمام شد، یک وقت نشود اینها با هم رابطه تنگاتنگ اینگونه پیدا کنند. در خلوتگاه والدین بی اجازه وارد نشود! به این سن می رسد، وقتی به بستر می رود، با همجنس خودش در یک جا نخوابد. یک وقت اشتباه نکنید. اول فرمود: أَلصَّبی وَ الصَّبی وَ الصَّبی، دوم، جدا کرد. نه دختران در یک بستر بخوابند و نه پسران !نترسید که می گویند:فلانی سنّتگرا است. بله افتخار من این است که سنّتگرا هستم! چون پیغمبر من سنتگرااست. من تابع او هستم. تابع سنت انسانیّه و الهیّه ام.نه سنت حیوانیّه روشنفکرمآبانه! از چه کسی این حرفها را نقل می کنند؟


حیای زلیخا از بتش
 
اولین سنّتگرا پیغمبر بود. او می گوید، من نمی گویم"وَ مَا یَنطِقُ عَنِ الهَوَى إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْىٌ یُوحَى/ او از سر هوس سخن نمی گوید. هرچه می گوید وحیی است که به او شده است.آنچه که در این باب می گوید، با فطرت انسانیت همسو است. ای کاش لااقل می رفتند آن بت پرست را می دیدند و حیا را از او یاد می گرفتند .شما قصّه حضرت یوسف را می دانید .من یک روایت از امام باقر علیه السلام برای شما می خوانم،که وقتی از ایشان راجع به جریان حضرت یوسف سؤال می شود، حضرت فرمودند: در آنجایی که زلیخا یوسف را به گناه دعوت کرد، پوششی روی بتش انداخت. من یک تکّه از روایت را می خوانم. فَقالَ لَها یوسف: ما صَنَعتِ؟ یوسف به او گفت: چه کار بود کردی؟ قالت: طَرَحتُ عَلَیها ثوباً أَستَحیِی أَن یَرانَا / روی او پوششی انداختم. پیراهن، پوشش را ثوب می گویند.
خجالت می کشم، شرمم می آیدکه ما را ببیند. حیا می کنم که این بت ما را ببیند. قال علیه السلام: فَقال یوسف علیه السلام : فَأَنتِ تَستَح یینَ مِن صَنَمِکِ وَ هُوَ لا یَسمَعُ وَ لا یَبصُر وَلا أَستَحیی أنا مِن رَبّی؟/ حضرت امام باقر فرمود: که یوسف در جواب او گفت: تو از بت خود حیا می کنی، وحال آنکه او نه می شنود و نه می بیند .نه سمیع است، نه بصیر است. حال من نباید از پروردگارم خجالت بکشم؟
تو از بت خود خجالت بکشی، من از خدایم خجالت نکشم؟ ملاصدرا می گوید: مسئله حیا غریزه ای انسانی است. ما به الامتیاز انسان از حیوان است . بتپرست هم خجالت می کشد، اکتسابی نیست. تو از خدایت خجالت نمی کشی؟"أَ لَمْ یَعْلَمْ بِأَن الَّلَ یَری/ آیا نمی داندکه خدا می بیند؟"
مسئله این است که انسان - نگاه کنید؛ انسان!- اگر بخواهد انسانیّتش را حفظ بکند، باید پرده دارباشد. پرده دری، انسان را از وادی انسانیّت، دور می کند. شخص را بیرون می کند.


آموزش حیا، در خانواده با پدر و مادر است
 
تمام دستورات دینی ما، دقیقا حساب شده است. تمامش برای حفظ انسانیّت من و تو است؛ و بعد از آن هم برای حفظ الهیّت است. هم بعد انسانی، هم بعد الهی است. نگاه کنید از کجا هم شروع می کند؟ !از همان اول، از محیط خانواده؛ همان موقع کودکی دستورات داده شده تا آخرآخر .اینکه من عرض کردم ای پدر، ای مادر بدان تو غیرت داری؟ - گفتم: غیرت، حالتی روحی است که از محبّت نسبت به فرزند نشأت گرفته است. به این می گویند: غیرت برای حفظ و حراست محبوب؛- باید هرکس دیگری را که دوست داری، نسبت به او غیرت داشته باشی و او را حراست کنی. پدر که به بچّه ات علاقه مندی! مادر که به بچه ات علاقه مندی! غیرت داشته باش. او را در بُعد انسانی و الهی اش حفظ کن! نگذار مثل حیوانات بشود،"إِنَّ الغَیرَةَّ مِنَ الایمان / اگر دین داری باید غیرت داشته باشی و از انسانیّت و الهیّت وجودی فرزندت حفاظت کنی.

پایان پیام/49

(Shabestan/Berbagai-Sumber-Lain/ABNS)
Share this post :

Posting Komentar

ABNS Video You Tube

Terkait Berita: