Shalat adalah dzikir yang besar, begitu juga dengan azab Ilahi yang menakutkan dan hanya shalat yang mengangkat azab Ilahi.
Shabestan News Agency, dalam surat Ar-Ra’d ayat 28 Allah swt berfirman “(yaitu) orang- orang yang beriman dan hati mereka menjadi tenteram dengan mengingat Allah. Ingatlah, hanya dengan mengingat Allah- lah hati menjadi tenteram.”
Pada ayat di atas menjelaskan tentang ketenangan hati berkaitan dengan dzikir kepada Allah swt, sebagaimana yang kita ketahui bahwa salah satu ibadah yang dipenuhi dengan dzikir ialah shalat.
Akan tetapi dzikir itu sendiri memiliki makna yang umum yang terbagi menjadi beberapa macam ada dzikir secara lisan, hati, ruh dan lain sebagainya. Namun dengan mengacu pada beberapa ayat Al-Qur’an di antaranya surat Hud ayat 114 “Dan dirikanlah sembahyang itu pada kedua tepi siang (pagi dan petang) dan pada bahagian permulaan daripada malam. Sesungguhnya perbuatan- perbuatan yang baik itu menghapuskan (dosa) perbuatan- perbuatan yang buruk. Itulah peringatan bagi orang- orang yang ingat.”
Pada sebagian ayat tersebut dijelaskan bahwa maksud mengingat Allah swt secara khusus dan juga menyeluruh ialah shalat, yakni ibadah yang memberikan ketenangan dan kemantapan hati.
Shalat merupakan ibadah yang memberikan derajat ketenangan yang tinggi kepada manusia, sebagaimana dalam surat Al-Ankabut disebutkan “Dan sesungguhnya mengingat Allah ( salat ) adalah lebih besar ( keutamaannya dari ibadah- ibadah yang lain ). Dan Allah mengetahui apa yang kamu kerjakan.”
Shalat adalah dzikir yang besar, begitu juga dengan azab Ilahi yang menakutkan dan hanya shalat yang mengangkat azab Ilahi.
سرویس قرآن و معارف: "نماز بیشترین و بالاترین درجه اطمینان را به دل و روح آدمی فرا می آورد که فرمودند: ولذکر الله اکبر. و ان الصلاة تنهی عن الفحشاء و المنکر و موجب جلب رضایت حق تعالی است، که بالاترین و بیشترین درجه قرب به خداوند است که فرمود: رضوان من الله اکبر یعنی ذکر اکبر که نماز است، بالاترین مقام را که رضوان خدا می باشد، نصیب انسان می گرداند.
و در نتیجه عذاب دردناک الهی را که آن هم اکبر است، رفع می سازد که فرمود: العذاب الاخرة اکبر و در نتیجه به اجر بزرگ تر اخروی نائل می شود."
آنچه در ادامه می آید سلسله بحث هایی درباره مقامات عرفانی نماز در قرآن برگرفته از کتابی با همین عنوان از سیدرضا هاشمی نجف آبادی است.
سومین مقام در نماز، مقام اطمینان است
قوله تعالی: و یهدی الیه من اناب الذین آمنوا و تطمئن قلوبهم بذکر الله الا بذکر الله تطمئن القلوب / یعنی، خداوند هر کسی را که انابه کند هدایت می کند، هم آنان که از رهگذر ایمان و ذکر خدا به مقام اطمینان دل رسیده اند، آری، دل آرام گیرد به یاد خدا. در این آیه اطمینان قلبی در ارتباط با ذکر بیان شده و می دانیم که فرد اعلای ذکر، همانا نماز است.
البته ذکر دارای معنایی عام است که شامل انواع مختلف می شود: ذکر جلی، خفی، لسانی، قلبی، روحی سری، علمی و عملی و دیگر انواع ذکر، ولی با توجه به بعضی از آیات کریمه قرآن از جمله آیه 114 سوره هود، آیه 103 سوره نساء و آیه 37 سوره نور، فرد اعلای ذکر، نماز است. نماز قوی ترین ذکر است. به طوری که خداوند در سوره طه آیه 14 فرموده است: و اقم الصلوة لذکری
بنابراین مراد از یاد خدا، به معنای خاص و تامم کلمه، نماز است که آرامش و اطمینان قلبی را تأمین می کند.
مقام اطمینان، مقام سکونت و آرامش، توأم با امنیت و مؤانسست می باشد. به عبارت دیگر، در میدان احسان که قبلاً توضیح داده شد، مقام مشاهده، ملحوظه است و از مقام مشاهده، ملحوظ است و از مقام مشاهده، یقین به دست می آید و از یقین، امنیت علمی حاصل می گردد، و آدمی از امنیت علمی به سکونت روحی می رسد و وقتی که سکونت به عنوان یک صفت ماندگار و ثابت در آید و به مرحله باورهای قطعی بی دغدغه و امنیت کامل برسد، مقام ولای اطمینان حاصل می شود.
بنابراین، اطمینان عبارت از سکونت روحی است که با امنیت مطلق، توأم گردد و از هر خطر، اثر، اضطراب و قلق، فارغ و رها باشد.
سه مرحله اطمینان در قرآن کریم
در آیات کریمه قرآن، مراحل اطمینان در سه مرحله آمده است: یکی اطمینان عقلی و فکری، که آدمی به کمک هدایت عام الهی، از تردید و تحیر علمی خلاص می گردد، چنانچه در آیات 94 و 95 سوره اسراء مذکور است.
دیگری اطمینان قلبی که عبارت از رها شدن از خطر هجران است و با ذکر خدا حاصل آید؛ که ذکر مرتبه وصول است، چنانچه در آیه 28 سوره رعد که در صد بحث ذکر شده، آمده است.
و حضرت ابراهیم (ع) همان اطمینان را می طلبید، البته با زبان کنایه نه با آن بیان صریح که موسی (ع) خواسته بود؛ در آیه 260 سوره بقره حضرت ابراهیم دیدار خدا و مقام وصول را از راه زنده کردن مردگان طلب می کند و می گوید: رب ارنی کیف تحیی الموتی؛ خدایا به من نشان بده چگونه مردگان را زنده می کنی؟ خطاب می رسد: اولم تؤمن و از می گوید چرا ایمان دارم ولکن لیطمئن قلبی. یعنی بازبان کنایه اطمینان قلبی را می طلبد، ولی حضرت می گوید: رب ارنی انظر الیک؛ خدایا به من نشان بده تا به تو بنگرم، یعنی موسی اطمینان قلبی را با صراحت از دیدار حق می طلبد، که در هر دو حال اطمینان قلبی مطرح است.
و سوم اطمینان نفسانی، که رها شدن از ناروایی به رضایت الهی است؛ همان گونه که در آیه 27 سوره فجر آمده است: یا ایتها النفس المطمئنه ارجعی الی ربک راضیة مرضیة که در این مقام نفس انسانی سزاوار ورود به بهشت قرب و جنت الذات خواهد بود.
نماز عذاب اکبر الهی را رفع می کند
نماز بیشترین و بالاترین درجه اطمینان را به دل و روح آدمی فرا می آورد که فرمودند: ولذکر الله اکبر. و ان الصلاة تنهی عن الفحشاء و المنکر و موجب جلب رضایت حق تعالی است حق تعالی است، که بالاترین و بیشترین درجه قرب به خداوند است که فرمود: رضوان من الله اکبر یعنی ذکر اکبر که نماز است، بالاترین مقام را که رضوان خدا می باشد، نصیب انسان می گرداند.
و در نتیجه عذاب دردناک الهی را که آن هم اکبر است، رفع می سازد که فرمود: العذاب الاخرة اکبر و در نتیجه به اجر بزرگ تر اخروی نائل می شود که فرمود: ولا جر الاخرة اکبر و در نتیجه به اجر بزرگ تر از اخروی نائل می شود که فرمود: و لا جز الاخرة اکبر و این مقام بالاترین مقام و نماز بالاترین عبادت است که اطمینان کامل قلبی را فراهم می آورد؛ و رسیدن به این باور، عبارت است از اطمینان نفس.
در این جا مناسب است سخن خواجه عبدالله انصاری را درباره میدان پنجاه و دوم یعنی مقام اطمینان، باوریم که می گوید: از میدان سکینه میدان طمأنینه زاید که فرمود: یا ایتها النفس المطمئنه ارجعی الی ربک...
خلاصه این که اطمینان، آرامشی است توأم به انس، و آن سه قسم است: بر نقد بر امید، بر مهر، که طمأنیه بر نقد، خواه نقد حال یا نقد مقال یا نقد مثال است.
طمأنیه بر امید، امید بر مواقف و منازل آتی است که در سیر و سلوک پیش آید و دیگری طمأنیه بر مهر، است که بی مهر معشوق همه چیز عبث است که گفته اند: اگر از جانب معشوق نباشد کشش - کوشش عاشق بیچاره جایی نرسد
اول آن بر سه است: از غافلان به ملک و تملک و جذبه، از عاقلان به تجربه، از عارفان به ضمان- که جوانب طمأنینه بر نقد است-
و دوم آن بر سه است: مزد مکتسب، مزد منتظر، مزد منقطع، که جوانب طمأنیه بر امید است.
و سوم آن بر سه است: مشغول بودن به کار روی از کار خود و به یاد وی از یاد خود و به مهر وی از مهر خود. یعنی آنچه از توانایی ها که داریم و بر کمالاتی که باید حاصل شود مهم تر از همه با مهر و کشش خداوندی، و الهامات او، مرحله اطمینان حاصل می گردد.
رموز سر انا الحق چه داند آن غافل / که منجذب نشد از جذبه های سبحانی / تو بودی آن دم صبح امید کز سر مهر / بر آمدی و سر آمد شبان ظلمانی.
پایان پیام/532
(Shabestan/Berbagai-Sumber-Lain/ABNS)
Posting Komentar