Sebagian orang berfikir bahwa berwilayat kepada Ahlul Bait as hanya cukup dengan menangisi mereka, dan ada juga yang berfikir bahwa berwilayat hanya cukup dengan menyebut alaihi salam saat nama Ahlul Bait as disebut.
Shabestan News Agency, terdapat sebuah hadits yang mengatakan bahwa orang-orang yang hidup di bawah wilayat wali Allah adalah orang-orang yang selamat, meskipun mereka terkadang berbuat dosa dan kesalahan. Dan sebaliknya orang-orang yang hidup di bawah wilayat setan dan thagut maka mereka adalah orang-orang yang malang dan mendapatkan azab, meskipun terkadang mereka berbuat kebaikan.
Sebagai contoh jika ada dua orang supir, supir yang pertama adalah orang yang jujur dan menguasai jalan, maka ia akan mengantarkan penumpangnya sampai tujuan meskipun memiliki akhlaq yang kurang baik, dan supir yang kedua adalah orang tidak menguasai jalan dan bukan orang yang jujur maka ia akan membawa ke jalan yang salah.
Sebagian orang berfikir bahwa berwilayat kepada Ahlul Bait as hanya cukup dengan menangisi mereka, dan ada juga yang berfikir bahwa berwilayat hanya cukup dengan menyebut alaihi salam saat nama Ahlul Bait as disebut, ya memang ini termasuk wilayat, namun mencintai Ahlul Bait as terdapat tugas dan kewajibannya dan wilayat kepada Ahlul Bait as tidak cukup dengan itu semua karena wilayat lebih tinggi dari pada itu.
Dalam Al-Qur’an Allah swt mengatakan bahwa Dia adalah wali kita semua, dan dalam berwilayah atau berlepas diri harus dengan keridhaan-Nya, karena jika selain dengan ini maka seseorang telah keluar dari wilayat-Nya dan sebaliknya ia akan berada di bawah wilayat setan.
در کتاب «ما منتظریم؛ خورشید مهدویت در منظومه فکری حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی» که به اهتمام حسن ملائی گردآوری شده، آمده است:
این حدیث شریفی که در کافی با چندین عبارت نقل شده است در کتاب الحجة، باب «من دان الله عزوجل بغیر امام من الله»، می فرماید از قول امام علی(ع) و امام از قول خدا که خدای متعال فرموده: «قالَ الله تَبارَک و تَعالَی لَاعَدَّبَنَّ کل رَعِیة فی الاِسلام دَانَت بِولَایَةِ کلَّ اِمَام جَائِر لَیسَ مِنَ الله وَ اِن کانَتِ الّرعیه فی اعمَالِهَا بَرَةً تَقِیه و لاعفَونَّ عَن کُل رَعیة فی الاسِلام دَانَت بِولایَةِ کُلَّ امَام عَادِل مِنَ الله وَ ان کَانَتِ الرعِیة فی انفُسِها ظَالِمه مُسئة».
عجیب حدیثی است این؛ این حدیث می گوید: آن مردمی که تحت ولایت ولی الله زندگی می کنند، اهل نجات هستند؛ اگرچه در کارهای شخصی و خصوصی گناه هایی هم گاهی داشته باشند و آن مردمی که در تحت ولایت شیطان و طاغوت زندگی می کنند، اهل بدبختی و عذابند؛ اگرچه در کارهاش شخصی در اعمال خصوصی، اهل نیکوکاری و کارهای خوب هم باشد. این خیلی عجیب است. من تشبیه می کردم همیشه این حدیث را، می گفتم مثل اینکه ماشینی شما سوار شدید به قصد مثلا فلان نقطه معین، به قصد نیشابور. اگر چنانچه این ماشین به طرف نیشابور دارد می رود مثلا طرف سرخس، طرف قوچان، خوب مسلم است که، شما به هدف نمی رسید.
حالا در آن ماشینی که دارد می رود به طرف نیشابور و شما را به هدف می رساند، اگر در ماشین مردم با ادب، با مهربانی، با رفتار خوب، با آداب انسانی با هم معاشرت کردند، چه بهتر، اگر با آداب انسانی و انسانیت و نیکی و احسان با هم معاشرت نکردند، بالاخره به نیشابور می رسند، به هدف می رسند، اگرچه در بین راه یک قدری بدی کرده باشند-آن بدی ها هم البته یک اقتضاهایی خواهد داشت، یک آثاری، یک نتایجی خواهد داشت، آن نتایج را هم مجبورند متحمل بشوند- اما به هدف می رسند؛ برخلاف آن ماشینی که باید شما را به نیشابور برساند، دارد به نقطه مقابل نیشابور می رود، اگر چنانچه در این ماشین همه افراد مودب، با نزاکت، با احترام با همدیگر رفتار کنند، با خوشرویی با همدیگر عمل کنند و می بینند این ماشین به جای نیشابور می رود به طرف قوچان؛ در مقابل این حادثه و این پدیده، هیچ عکس العملی نشان نمی دهند، اینها خیلی آدم های خوبی هستند، خیلی مهرباننند با هم، اما آیا به هدف خواهند رسید یا نه؟
پیداست که نه. در مثال اول، راننده، یک راننده امین بود؛ یک راننده راه بلد بود؛ «امامّ عادل منَ الله»؛ آنها را رساند به هدف؛ اگرچه بداخلاق بودند؛ «و اِن کانَت فی اَعمَالِهَا ظَالمَةَّ مُسِیئةَ». در مثال دوم، راننده راه بلدی نبود، راننده امینی نبود، راننده هواپرستی بود، مست بود، راه را گم کرده بود؛ در سرخس و قوچان کاری داشت. کار خودش را بر خواسته مردم مقدم کرده بود. داشت می رفت آنجا اینها مسلم به هدف نخواهند رسید، هرچند که اینها در داخل ماشین با هم خیلی مهربان و خوش اخلاق بودند؛ «و ان کانَت فِی اَعَمالِها بَرَّةَ تَقِیةَّ»، اما بالاخره «لاعذبن»؛ به عذاب خدا دچار خواهند شد؛ به هدف نخواهند رسید. بنابر این، یک جامعه ای که با ولایت طاغوت اداره می شود، مثل همان ماشینی که با رانندگی آدم غیر امین و غیربلد دارد، رهبری می شود، انسان ها به هدف نخواهند رسید؛ نمی توانند مسلمان بمانند.(1)
پی نوشت:
1.ولایت و حکومت؛ ص147-148
پایان پیام/248
(Shabestan/Berbagai-Sumber-Lain/ABNS)
Posting Komentar