Keadaan semakin sulit saat Imam as diasingkan ke Irak, dimana para pengikut Syi’ah dalam masalah-masalah fiqih seperti talaq dan lainnya tidak bisa dengan mudahnya bertanya pada Imam Shadiq as, oleh karena itu merkea menyamar menjadi penjual di pasar-pasar untuk bisa mendapat jawaban dari Imam as.
Shabestan News Agency, bertepatan dengan peran peradaban Imam Shadiq as dalam memajukan sistem pendidikan dan penyebaran ilmu serta budaya Islam, Hujjatul Islam Muhamamad Jawad Yawari menjelaskan bahwa setelah syahidnya Imam Baqir as pada tahun 148 H berdasarkan nash dan wasiat dari ayahnya maka kepemimipinan berada di pundak Imam Shadiq as.
Selama 34 tahun perkara hidayah umat berada di tangan Imam Shadiq as, namun demikian Imam as harus berjuang untuk melewati kondisi yang sangat berat, kondisi di bawah kekuasaan Bani Umayyah dan Bani Abbas.
Ia menambahkan, Malik bin Anas berkata: pada masa Umawi aku tidak diizinkan menukil riwayat dari Jakfar bin Muhammad as dan begitu juga pada masa Abbasi, sementara untuk menjaga nyawa para pengikut Syi’ah, Imam Shadiq as memerintahkan mereka untuk bertaqiyah dalam permasalahan fiqih.
Keadaan semakin sulit saat Imam as diasingkan ke Irak, dimana para pengikut Syi’ah dalam masalah-masalah fiqih seperti talaq dan lainnya tidak bisa dengan mudahnya bertanya pada Imam Shadiq as, oleh karena itu merkea menyamar menjadi penjual di pasar-pasar untuk bisa mendapat jawaban dari Imam as.
Sementara dalam masalah fiqih pada masa Imam Shadiq as menjadi pembahasan khusus, kajian fiqih Imam as sangatlah masyhur pada saat itu, banyak ulama-ulama besar yang berguru kepadanya, dan banyak murid-murid Imam as yang bukan berasal dari Arab namun Imam tetap mendidik dan mengajarkannya.
Di antara murid-murid Imam yang belajar di madrasah Imam Shadiq as berjumlah empat ribu orang dan mungkin 200 di antaranya bermazhab Syi’ah atau paling tidak ada 400 orang yang merupakan pengikut Syi’ah dan sisanya dari mazhab Ahlu Sunnah.
امام صادق(ع) برای پیشرفت تمدن اسلامی به تفقه در دین سفارش می کرد
امام صادق(ع) در تسریع حرکت نظام آموزشی، افزون بر پاکسازی رسوبات فکری مکتب خلفا و فرقه های انحرافی، برای پیشرفت تمدن اسلامی به ترویج یادگیری علم، تفقه در دین، حراست شیعیان از دفترهای حدیثی و برگزاری جلسات درس سفارش می کرد.
به گزارش گروه اندیشه خبرگزاری شبستان به نقل از طلیعه، حجت الاسلام والمسلمین محمدجواد یاوری، عضو هیئت علمی دانشگاه باقرالعلوم(ع) نقش تمدنی امام صادق(ع) در تعالی نظام آموزشی و توسعه علوم و فرهنگ اسلامی را تشریح کرد و گفت: امام جعفر صادق(ع) بعد از شهادت امام باقر(ع) در سال ۱۴۸ق، براساس نص الهی و وصیت پدرشان به امامت رسید. وی ۳۴ سال به امر هدایت امت پرداخت و در بین عامه و خاصه در علم و فضل مشهور بود. امام صادق(ع) در دوره بنی امیه و بنی عباس، شرایط سختی را پشت سر گذراند.
وی افزود: مالک بن انس می گوید: «در دوره اموی، قادر نبودم از جعفربن محمد(ع) روایتی نقل کنم. در عصر عباسی نیز شرایط آن چنان سخت بود که امام(ع) برای حفظ جان شیعیان، گاهی آنان را مأمور به تقیه در مسائل فقهی می کردند. شیعیان گاهی به دلیل تقیه شدید از نقل حدیث وحشت داشته و کتاب های حدیثی خود را پنهان یا کتمان می کردند. در هنگام تبعید امام(ع) به عراق، شیعیان احکام زناشویی، طلاق و مانند این ها را نمی توانستند به آسانی از امام(ع) بپرسند. لذا خود را در قالب خیارفروش درآورده و پاسخ سؤال ها را دریافت می کردند.»
یاوری ادامه داد: امام صادق(ع) درباره وضعیت فکری، و سیاست های علمی و آموزشی مکتب خلفا فرمودند: «مردم(عامه) پس از رسول خدا(ص) راه امت هاى قبلى را پیمودند. دین خدا را تغییر داده و آنرا از اصل خود منحرف کردند. چیزهایى بر آن افزوده و مطالبى از آن برداشتند. هرچه اکنون در دست آنان است، صورت تحریف شده آن چیزى است که از طرف خدا نازل شده است.»
عضو هیئت علمی دانشگاه باقرالعلوم(ع) اضافه کرد: در این دوره، عالمان سنی کوفه روایاتی را برخلاف فقه امامیه نقل کرده و به امیرمؤمنان علی(ع) منسوب می کردند. منصور عباسی از علمای عامه از جمله مالِک بن اَنس حمایت کرده و قصد داشت مکتوبات وی را متن آموزشی جامعه اسلامی قرار دهد. وی با حمایت از ابوحنیفه و دیگر فقهای عامه قصد داشت امام صادق(ع) را ترور علمی و شخصیتی کنند.
یاوری با اشاره به اینکه دانشمندان عامه دارای جلسات درس در مناطق مختلف بودند و همگان را به خود فرا می خواندند، گفت: قصد آنان تعطیلی کرسی درس اهل بیت(ع) و شیعیان بود. اگر مالک بن انس، اوزاعی و سفیان ثوری بر امری اجماع می کردند، آن امر سنت محسوب می گردید. به فرمایش امام صادق(ع) افرادی چون مالک بن اَنس برای سنت نبوی اهمیتی قائل نبوده و به نقل اسرائیلیات نیز می پرداختند. همچنین آنان نمی خواستند مردم نسبت جهل و نادانى به آنان بدهند؛ لذا قصد داشتند با هر ابزاری به سؤالات مردم جواب دهند. چنان که مالک بن انس اگر قادر نبود به سؤالات مردم پاسخ دهد، خطاب به پرسشگر می گفت: «سؤال شما بدعت است و تو که چنین پرسش هایی درباره توحید می پرسی، می ترسم گمراه باشی.»
وی افزود: آنان به دلیل کمبود نصوص، کنار گذاشتن برخی از روایات رسول خدا(ص) و عدم توانایی در پاسخ به مسائل مستحدثه به قیاس، رای و مصالح مرسله تمسک کردند و مردم را از مراجعه به کتاب های بازمانده ائمه اطهار علیهم السلام منع می کردند. به تعبیر شبلی نعمان، علمای اهل رای، جز با هم کیشان خود معاشرت نکرده و از شنیدن صدای مخالف پرهیز داشتند و گاهی اگرچه نگارش سیره و حدیث آزاد بود، اما از نگارش آن کراهت داشتند. چنان که سفیان ثوری می گفت: «کاغذها چه بد جایگاهی برای ثبت علم هستند.»
شور و نشاط علمی در سایه نهضت صادقین(ع)
عضو هیات علمی دانشگاه باقرالعلوم(ع) تصریح کرد: در این دوره، جامعه اسلامی شاهد ظهور دانشمندان عامه نهضت علمی جمع و نگارش حدیث و تدریس در رشته های مختلف علوم اسلامی بود. شور و نشاط علمی بینظیری در دنیای اسلام شکل گرفت. همچنین، افزون بر رشد جریان های کلامی همانند جبرگرایی، اعتزال و تفویض، غلات نیز در کوفه سربرآورده و با اباحه گری، جعل حدیث و انتساب آن به صادقین، به تخریب مقام امام صادق(ع) می پرداختند. رشد و تبلیغات آنان به گونه ای بود که برخی از شیعیان از دست ابوالخطاب غالی به امام صادق(ع) شکایت کردند و گفتند «کسی را برای پاسخ به آموزه های آنان به ما معرفی کن.»
یاوری اظهار کرد: قدریه و مرجئه نیز از دیگر جریان های فکری این دوره هستند که به ترویج باورهای خود می پرداختند به گونه ای که در بصره، کوفه و دیگر مناطق حضور فعالی داشته و شیعیان را به خود جذب می کردند. به نظر می رسد در آن روزگار به دلیل تبلیغات گروه های مختلف از جمله غُلات در کوفه، کلیه شاگردان و شیعیان نمى توانستند تفکر و اندیشه خود را در یک زاویه صحیحى قرار داده و تمامى معارف دینى خود را همچون محمدبن مسلم و زراره از خاندان رسالت بگیرند.
وی به آسیب های نظام آموزشی امامیه اشاره کرد و گفت: از جمله آسیب های جدی نظام آموزشی امامیه، افرزون بر جریان های فوق، پراکندگی شیعیان در مناطق مختلف و عدم دسترسی آسان به امام معصوم و معارف شیعی بود. زمینه ای که افزون بر تأثیراتش در شکلگیری و گرایش به فرقه های مختلف، حتی شیعیان کوفه نیز آموزه های خود را فراموش کرده و تحت تأثیر آموزههای اهل سنت قرار گرفتند. لذا گاهی در کوفه بین شیعیان درباره اخذ حدیث اختلاف بود. چنانکه برخی از جمله عبدالملک بن عتبه عی درباره یکی از مسائل فقهی معاملات، به فقهای- سنی- کوفه یعنی ابویوسف و بوحنیفه مراجعه کرد.
کیفیت گرایش اهل سنت به تشیع با نهضت علمی امام صادق(ع)
وی درباره فعالیت های آموزشی دوران امام صادق(ع) گفت: امام صادق(ع) با دیدن چنین وضعیتی فعالیت های خود را گسترش داد و حرکت علمی و آموزشی خویش را تنها راه نجات اسلام می دید. ایشان تمامی عرصه های آسیب زا در زمینه تخریب و تحریف آموزه ها و هویت امامیه را رصد می کرد و براساس نیازسنجی، زمینه تبدیل نظام آموزشی شیعه از قوه به فعل را فراهم کرد. فعالیت آموزشی امام صادق(ع) آن چنان بود که برخی از اهل سنت را نیز به پذیرش باورهای فقهی شیعه وا داشت.
یاوری تصریح کرد: گاهی ایشان برخی از اصحاب خود را درباره برخی مسائل فقهی به بزرگان علمای عامه ارجاع میداد تا اصحاب دیدگاه شیعه را از زبان آنان دریافت کنند. به عنوان نمونه، زمانی اسماعیلبن فضل نظر امام صادق(ع) درباره متعه را جویا شد، آن حضرت وی را به عبدالملک بن جریج مکی از فقهای اهلسنت ارجاع داد. ابن جریج نیز به حلال بودن متعه فتوا داد.
وی وجود مهندسی نظام آموزشی امامیه، مدیر کارآمد و آگاه را ضروری دانست و گفت: براین اساس، امام صادق(ع) به معرفی خود به عنوان رهبر و منبع تولید علم در این نظام اقدام کرد و افرادی همچون احول در بصره و برخی دیگر از شیعیان کوفه با رفتن به خراسان، تلاش داشتند تا مردم را نسبت مرجعیت امام در دریافت آموزه های دینی، آگاه کنند. امام صادق(ع)، توجه تام شیعیان و عامه را به مرجعیت علمی و آموزشی رسول خدا و اهلبیت جلب کرده و آنان را از تمسک به احادیث دیگران بازمى داشت و خطاب به علمای عامه فرمود: «این هایى که خود را از فقیهان و عالمان اسلام مىشمارند و کلیه مسائل فقهى، دینى و هر آنچه را که مردم به آن محتاجند، استنباط کرده اند، چیزى از علم رسول خدا نمى دانند.». «علم راستین نزد ما اهلبیت است.» ایشان افزون بر نقد سیاست آموزشی خلفا، به ابراز اندام علمی و توان آموزشی خویش در مقابل همگان، اهتمام ورزید و تأکید داشت که آموزه های امامیه مایه نجات و رشد بشریت بوده و انحراف از این مسیر، مایه نابودی اسلام است.
وی ادامه داد: امام صادق(ع) در تسریع حرکت نظام آموزشی، افزون بر مبارزه با همه آسیب ها و پاک سازی رسوبات فکری مکتب خلفا و فرقه های انحرافی، در جهت پیشرفت تمدن اسلامی به ترویج یادگیری علم، تفقه در دین، نگارش آموزه ها، حراست شیعیان از دفترهای حدیثی و برگزاری جلسات درس سفارش می کرد و خطاب به سعد اِسکاف فرمود: «مراتب شیعیان ما را با میزان روایت آنان از احادیث اهلبیت و معرفتشان به آن احادیث بشناسید.»
یاوری اظهار کرد: ایشان افزون بر آنکه که خود در اماکن مختلف به صدور فتوى، تفسیر قرآن و پاسخگویی به مسائل حج و احکام دین می پرداخت، عموم مردم را برای آموختن فقه، قرآن و تفسیر بهسوی خویش فرا می خواند و ضمن برگزاری جلسات درس در منزل، مسجد مدینه و دیگر اماکن مذهبی، مجموعه روایات ارزشمندی را در آثاری همانند الاهلیجیه یا الاهلیلجه، توحید مفضل، الفضائل، الدیات، رسائل جابربن حیان و کتاب های اصول چهارصدگانه به یادگار گذاشت.
ویژگی های نظام آموزشی امامیه
وی به تاکید امام صادق(ع) بر عرضه آموزه ها به کتاب و سنت و پرهیز از دریافت علم از غیر ائمه اشاره و تمسک به نص را از ویژگی های نظام آموزشی امامیه دانست و گفت: این منبعی بود که شیعه بر آن اتکاء داشت و براى اهلسنت نیز قابل قبول بود. ارجاع حدیث به قرآن و سنت نبوی افزون بر آن که بیانگر یک روش درست در فهم صحت و سقم داده های آموزشی بود، یک نوع مبارزه با روش حاکم بر جامعه و کجروی هاى فکرى بود. لذا امام صادق(ع) خطاب به اهلسنت فرمودند: «آموزه های ما از جنس رأی نیست. هر جوابى که من به شما می دهم از قول رسول خدا(ص) است.» ایشان همچنین بر این امر تاکید داشتند که آموزه های درست توسط اجداد وی مکتوب شده و با وجود آن ها، احتیاج به نگاشته های مردم ندارد، ولى مردم به ما احتیاج دارند.
یاوری بیان کرد: بنابراین، ایشان در مقابل کسانی که مردم را از مراجعه به کتاب های بازمانده ائمه اطهار منع می کردند، به شدت برخورد کرده و فرمودند: «دانش ابنشبرمه در برابر کتاب جامعه علی(ع)، گمشده و نابود است.» در تحلیل رفتار امام صادق(ع) میتوان گفت ایشان از طرفى درصدد حفظ آرمان اساسى تشیع از جذب به ترکیب پدیدار بود و از طرف دیگر، خالص کردن آن از تمایلات افراطى بود. ازاینرو، شرایطى که در دوران امامت امام صادق(ع) وجود داشت، فرصتى منحصر به فرد براى ایشان پدید آورد.
کارشناس تاریخ تشیع اضافه کرد: امام صادق(ع) با انحصار شیعیان به اخذ روایات اهلبیت، نظام مستحکم و مستقلی را براى متکلمین و فقهای اثنی عشرى بنا نهاد. تاثیر جهاد علمی و آموزشی ایشان آن چنان بود که نظام آموزشی امامیه قادر بود تا جریان های مخالف را به تسلیم وادارد. چنانکه از ابیلیلا قاضی کوفه پرسیدند: «آیا اتفاق افتاده که از سخن خود یا از حکمی که کردی به خاطر سخن شخصی بازگردی و حکم خویش را انکار و سپس تصحیح کنی؟ او پاسخ داد: خیر، مگر با سخن جعفربن محمد(ع).»
وی با بیان اینکه نقش امام صادق(ع) به دلیل مرجعیت علمی و بهره گیری از روش اقناعی، آنقدر قابل توجه بود که شیعیان و عامه از مناطق مختلف برای شنیدن و یادداشت سخنان ایشان یا به مدینه، مکه یا حیره مهاجرت می کردند، گفت: سفیان ثوری، ابوحنیفه، فضیل بن عیاض، اسحاقبن بشر کاهلی و محمدبن فضلبن عطیه خراسانی از علمای عامه مدتی در نزد ایشان کسب علم کرده و در مجامع حدیثی نقل کردهاند. همچنین شیعیان مناطق مختلف ازجمله ابوالاسود سابری هر ساله به ویژه ایام حج برای کسب علم به محضر امام در مدینه یا مکه، مهاجرت می کردند.
یاوری ادامه داد: روایات امام صادق(ع) اگرچه در برخی مناطق عامه نشین، همانند بصره و شام کم تر مورد توجه بود و بنیامیه از آن خوشایند نبودند، اما با اینحال در مناطقی همانند بصره، کوفه و آبادان در مساجد و محافل مختلف منتشر و مذهب تشیع به نام جعفری خوانده می شد. تأثیر تلاش آموزشی امام و شاگردان وی در اقناع خصم تا آنجا بود که عدهای به امامیه گرویدند چنان که هشامبن حکم در آغاز جهمی مذهب بود و بعد از چند جلسه گفت و گو با امام، در حیره به تشیع گروید.
نقش دانشمندان شیعه در توسعه و تعمیق مبانی و منابع آموزشی
وی در ادامه اقدامات امام در جهت تعلیم و تربیت گفت: یکی دیگر از اقدامات کاربردی امام صادق(ع) در نشان دادن توان نظام آموزشی، تربیت شاگردانی بود که بتوانند افزون بر پاسخگویی به نیازهای جامعه، رصد اوضاع علمی و آموزشی، توان تقریب و تسلط بر منابع آموزشی عامه نیز داشته و به پاسخ آموزه های غلط در قالب مناظره یا ردیه نویسی، بپردازند. چنانکه زراره در درس اهلسنت مدینه شرکت می کرد. وی از دیدگاه فقهی آنان با خبر بود و در مناظره توانست آنان را شکست دهد. معاذبن مسلم در مسجد کوفه به صدور فتوا مینشست و مردم مسائل شرعی خود را از وی میپرسیدند. اگر سائل از مخالفان شیعه بود، رای فقهی آنان را اظهار مىکرد و اگر از شیعیان بود، طبق فقه امامیه فتوا میداد و اگر او را نمیشناخت، هم نظریه شیعه و هم راى مخالفان را اظهار می کرد.
وی تصریح کرد: امام صادق(ع) درباره نقش دانشمندان شیعه در توسعه و تعمیق مبانی و منابع آموزشی فرمودند: «اگر زراره، ابوبصیر لیثمرادى، محمدبن مسلم و بریدبن معاویه عجلى نبودند، کسى از ما و احادیث ما اطلاع پیدا نمىکرد. آنان حافظان دین و اشخاص محل اعتماد پدرم بر حلال و حرام خدا هستند.» ایشان چنان شاگردانی را تربیت کرد که به مرحله اجتهاد رسیده و برخی از آنان به اصحاب اجماع مشهور گشتند. بهعبارت دیگر، تربیت نیروی انسانی و مجتهد متخصص از دیگر اقدامات امام صادق(ع) بود. در علوم قرآن حمران بن اعین، در فقه زراره در ادبیات ابانبن تغلب در کلام مومنالطاق در توحید هشام بن سالم و در امامت هشام بن حکم را تربیت کردند.
یاوری در پایان سخنانش یادآور شد: امام بر روند فعالیت علمی شاگردان خود نظارت کرده و به اصلاح باورها و روش های آنان می پرداخت. هدف این بود تا شیعه در مناطق مختلف به توسعه کمی و کیفی نیروی انسانی نظام آموزشی بپردازد.
پایان پیام/9
امام صادق(ع) در تسریع حرکت نظام آموزشی، افزون بر پاکسازی رسوبات فکری مکتب خلفا و فرقه های انحرافی، برای پیشرفت تمدن اسلامی به ترویج یادگیری علم، تفقه در دین، حراست شیعیان از دفترهای حدیثی و برگزاری جلسات درس سفارش می کرد.
به گزارش گروه اندیشه خبرگزاری شبستان به نقل از طلیعه، حجت الاسلام والمسلمین محمدجواد یاوری، عضو هیئت علمی دانشگاه باقرالعلوم(ع) نقش تمدنی امام صادق(ع) در تعالی نظام آموزشی و توسعه علوم و فرهنگ اسلامی را تشریح کرد و گفت: امام جعفر صادق(ع) بعد از شهادت امام باقر(ع) در سال ۱۴۸ق، براساس نص الهی و وصیت پدرشان به امامت رسید. وی ۳۴ سال به امر هدایت امت پرداخت و در بین عامه و خاصه در علم و فضل مشهور بود. امام صادق(ع) در دوره بنی امیه و بنی عباس، شرایط سختی را پشت سر گذراند.
وی افزود: مالک بن انس می گوید: «در دوره اموی، قادر نبودم از جعفربن محمد(ع) روایتی نقل کنم. در عصر عباسی نیز شرایط آن چنان سخت بود که امام(ع) برای حفظ جان شیعیان، گاهی آنان را مأمور به تقیه در مسائل فقهی می کردند. شیعیان گاهی به دلیل تقیه شدید از نقل حدیث وحشت داشته و کتاب های حدیثی خود را پنهان یا کتمان می کردند. در هنگام تبعید امام(ع) به عراق، شیعیان احکام زناشویی، طلاق و مانند این ها را نمی توانستند به آسانی از امام(ع) بپرسند. لذا خود را در قالب خیارفروش درآورده و پاسخ سؤال ها را دریافت می کردند.»
یاوری ادامه داد: امام صادق(ع) درباره وضعیت فکری، و سیاست های علمی و آموزشی مکتب خلفا فرمودند: «مردم(عامه) پس از رسول خدا(ص) راه امت هاى قبلى را پیمودند. دین خدا را تغییر داده و آنرا از اصل خود منحرف کردند. چیزهایى بر آن افزوده و مطالبى از آن برداشتند. هرچه اکنون در دست آنان است، صورت تحریف شده آن چیزى است که از طرف خدا نازل شده است.»
عضو هیئت علمی دانشگاه باقرالعلوم(ع) اضافه کرد: در این دوره، عالمان سنی کوفه روایاتی را برخلاف فقه امامیه نقل کرده و به امیرمؤمنان علی(ع) منسوب می کردند. منصور عباسی از علمای عامه از جمله مالِک بن اَنس حمایت کرده و قصد داشت مکتوبات وی را متن آموزشی جامعه اسلامی قرار دهد. وی با حمایت از ابوحنیفه و دیگر فقهای عامه قصد داشت امام صادق(ع) را ترور علمی و شخصیتی کنند.
یاوری با اشاره به اینکه دانشمندان عامه دارای جلسات درس در مناطق مختلف بودند و همگان را به خود فرا می خواندند، گفت: قصد آنان تعطیلی کرسی درس اهل بیت(ع) و شیعیان بود. اگر مالک بن انس، اوزاعی و سفیان ثوری بر امری اجماع می کردند، آن امر سنت محسوب می گردید. به فرمایش امام صادق(ع) افرادی چون مالک بن اَنس برای سنت نبوی اهمیتی قائل نبوده و به نقل اسرائیلیات نیز می پرداختند. همچنین آنان نمی خواستند مردم نسبت جهل و نادانى به آنان بدهند؛ لذا قصد داشتند با هر ابزاری به سؤالات مردم جواب دهند. چنان که مالک بن انس اگر قادر نبود به سؤالات مردم پاسخ دهد، خطاب به پرسشگر می گفت: «سؤال شما بدعت است و تو که چنین پرسش هایی درباره توحید می پرسی، می ترسم گمراه باشی.»
وی افزود: آنان به دلیل کمبود نصوص، کنار گذاشتن برخی از روایات رسول خدا(ص) و عدم توانایی در پاسخ به مسائل مستحدثه به قیاس، رای و مصالح مرسله تمسک کردند و مردم را از مراجعه به کتاب های بازمانده ائمه اطهار علیهم السلام منع می کردند. به تعبیر شبلی نعمان، علمای اهل رای، جز با هم کیشان خود معاشرت نکرده و از شنیدن صدای مخالف پرهیز داشتند و گاهی اگرچه نگارش سیره و حدیث آزاد بود، اما از نگارش آن کراهت داشتند. چنان که سفیان ثوری می گفت: «کاغذها چه بد جایگاهی برای ثبت علم هستند.»
شور و نشاط علمی در سایه نهضت صادقین(ع)
عضو هیات علمی دانشگاه باقرالعلوم(ع) تصریح کرد: در این دوره، جامعه اسلامی شاهد ظهور دانشمندان عامه نهضت علمی جمع و نگارش حدیث و تدریس در رشته های مختلف علوم اسلامی بود. شور و نشاط علمی بینظیری در دنیای اسلام شکل گرفت. همچنین، افزون بر رشد جریان های کلامی همانند جبرگرایی، اعتزال و تفویض، غلات نیز در کوفه سربرآورده و با اباحه گری، جعل حدیث و انتساب آن به صادقین، به تخریب مقام امام صادق(ع) می پرداختند. رشد و تبلیغات آنان به گونه ای بود که برخی از شیعیان از دست ابوالخطاب غالی به امام صادق(ع) شکایت کردند و گفتند «کسی را برای پاسخ به آموزه های آنان به ما معرفی کن.»
یاوری اظهار کرد: قدریه و مرجئه نیز از دیگر جریان های فکری این دوره هستند که به ترویج باورهای خود می پرداختند به گونه ای که در بصره، کوفه و دیگر مناطق حضور فعالی داشته و شیعیان را به خود جذب می کردند. به نظر می رسد در آن روزگار به دلیل تبلیغات گروه های مختلف از جمله غُلات در کوفه، کلیه شاگردان و شیعیان نمى توانستند تفکر و اندیشه خود را در یک زاویه صحیحى قرار داده و تمامى معارف دینى خود را همچون محمدبن مسلم و زراره از خاندان رسالت بگیرند.
وی به آسیب های نظام آموزشی امامیه اشاره کرد و گفت: از جمله آسیب های جدی نظام آموزشی امامیه، افرزون بر جریان های فوق، پراکندگی شیعیان در مناطق مختلف و عدم دسترسی آسان به امام معصوم و معارف شیعی بود. زمینه ای که افزون بر تأثیراتش در شکلگیری و گرایش به فرقه های مختلف، حتی شیعیان کوفه نیز آموزه های خود را فراموش کرده و تحت تأثیر آموزههای اهل سنت قرار گرفتند. لذا گاهی در کوفه بین شیعیان درباره اخذ حدیث اختلاف بود. چنانکه برخی از جمله عبدالملک بن عتبه عی درباره یکی از مسائل فقهی معاملات، به فقهای- سنی- کوفه یعنی ابویوسف و بوحنیفه مراجعه کرد.
کیفیت گرایش اهل سنت به تشیع با نهضت علمی امام صادق(ع)
وی درباره فعالیت های آموزشی دوران امام صادق(ع) گفت: امام صادق(ع) با دیدن چنین وضعیتی فعالیت های خود را گسترش داد و حرکت علمی و آموزشی خویش را تنها راه نجات اسلام می دید. ایشان تمامی عرصه های آسیب زا در زمینه تخریب و تحریف آموزه ها و هویت امامیه را رصد می کرد و براساس نیازسنجی، زمینه تبدیل نظام آموزشی شیعه از قوه به فعل را فراهم کرد. فعالیت آموزشی امام صادق(ع) آن چنان بود که برخی از اهل سنت را نیز به پذیرش باورهای فقهی شیعه وا داشت.
یاوری تصریح کرد: گاهی ایشان برخی از اصحاب خود را درباره برخی مسائل فقهی به بزرگان علمای عامه ارجاع میداد تا اصحاب دیدگاه شیعه را از زبان آنان دریافت کنند. به عنوان نمونه، زمانی اسماعیلبن فضل نظر امام صادق(ع) درباره متعه را جویا شد، آن حضرت وی را به عبدالملک بن جریج مکی از فقهای اهلسنت ارجاع داد. ابن جریج نیز به حلال بودن متعه فتوا داد.
وی وجود مهندسی نظام آموزشی امامیه، مدیر کارآمد و آگاه را ضروری دانست و گفت: براین اساس، امام صادق(ع) به معرفی خود به عنوان رهبر و منبع تولید علم در این نظام اقدام کرد و افرادی همچون احول در بصره و برخی دیگر از شیعیان کوفه با رفتن به خراسان، تلاش داشتند تا مردم را نسبت مرجعیت امام در دریافت آموزه های دینی، آگاه کنند. امام صادق(ع)، توجه تام شیعیان و عامه را به مرجعیت علمی و آموزشی رسول خدا و اهلبیت جلب کرده و آنان را از تمسک به احادیث دیگران بازمى داشت و خطاب به علمای عامه فرمود: «این هایى که خود را از فقیهان و عالمان اسلام مىشمارند و کلیه مسائل فقهى، دینى و هر آنچه را که مردم به آن محتاجند، استنباط کرده اند، چیزى از علم رسول خدا نمى دانند.». «علم راستین نزد ما اهلبیت است.» ایشان افزون بر نقد سیاست آموزشی خلفا، به ابراز اندام علمی و توان آموزشی خویش در مقابل همگان، اهتمام ورزید و تأکید داشت که آموزه های امامیه مایه نجات و رشد بشریت بوده و انحراف از این مسیر، مایه نابودی اسلام است.
وی ادامه داد: امام صادق(ع) در تسریع حرکت نظام آموزشی، افزون بر مبارزه با همه آسیب ها و پاک سازی رسوبات فکری مکتب خلفا و فرقه های انحرافی، در جهت پیشرفت تمدن اسلامی به ترویج یادگیری علم، تفقه در دین، نگارش آموزه ها، حراست شیعیان از دفترهای حدیثی و برگزاری جلسات درس سفارش می کرد و خطاب به سعد اِسکاف فرمود: «مراتب شیعیان ما را با میزان روایت آنان از احادیث اهلبیت و معرفتشان به آن احادیث بشناسید.»
یاوری اظهار کرد: ایشان افزون بر آنکه که خود در اماکن مختلف به صدور فتوى، تفسیر قرآن و پاسخگویی به مسائل حج و احکام دین می پرداخت، عموم مردم را برای آموختن فقه، قرآن و تفسیر بهسوی خویش فرا می خواند و ضمن برگزاری جلسات درس در منزل، مسجد مدینه و دیگر اماکن مذهبی، مجموعه روایات ارزشمندی را در آثاری همانند الاهلیجیه یا الاهلیلجه، توحید مفضل، الفضائل، الدیات، رسائل جابربن حیان و کتاب های اصول چهارصدگانه به یادگار گذاشت.
ویژگی های نظام آموزشی امامیه
وی به تاکید امام صادق(ع) بر عرضه آموزه ها به کتاب و سنت و پرهیز از دریافت علم از غیر ائمه اشاره و تمسک به نص را از ویژگی های نظام آموزشی امامیه دانست و گفت: این منبعی بود که شیعه بر آن اتکاء داشت و براى اهلسنت نیز قابل قبول بود. ارجاع حدیث به قرآن و سنت نبوی افزون بر آن که بیانگر یک روش درست در فهم صحت و سقم داده های آموزشی بود، یک نوع مبارزه با روش حاکم بر جامعه و کجروی هاى فکرى بود. لذا امام صادق(ع) خطاب به اهلسنت فرمودند: «آموزه های ما از جنس رأی نیست. هر جوابى که من به شما می دهم از قول رسول خدا(ص) است.» ایشان همچنین بر این امر تاکید داشتند که آموزه های درست توسط اجداد وی مکتوب شده و با وجود آن ها، احتیاج به نگاشته های مردم ندارد، ولى مردم به ما احتیاج دارند.
یاوری بیان کرد: بنابراین، ایشان در مقابل کسانی که مردم را از مراجعه به کتاب های بازمانده ائمه اطهار منع می کردند، به شدت برخورد کرده و فرمودند: «دانش ابنشبرمه در برابر کتاب جامعه علی(ع)، گمشده و نابود است.» در تحلیل رفتار امام صادق(ع) میتوان گفت ایشان از طرفى درصدد حفظ آرمان اساسى تشیع از جذب به ترکیب پدیدار بود و از طرف دیگر، خالص کردن آن از تمایلات افراطى بود. ازاینرو، شرایطى که در دوران امامت امام صادق(ع) وجود داشت، فرصتى منحصر به فرد براى ایشان پدید آورد.
کارشناس تاریخ تشیع اضافه کرد: امام صادق(ع) با انحصار شیعیان به اخذ روایات اهلبیت، نظام مستحکم و مستقلی را براى متکلمین و فقهای اثنی عشرى بنا نهاد. تاثیر جهاد علمی و آموزشی ایشان آن چنان بود که نظام آموزشی امامیه قادر بود تا جریان های مخالف را به تسلیم وادارد. چنانکه از ابیلیلا قاضی کوفه پرسیدند: «آیا اتفاق افتاده که از سخن خود یا از حکمی که کردی به خاطر سخن شخصی بازگردی و حکم خویش را انکار و سپس تصحیح کنی؟ او پاسخ داد: خیر، مگر با سخن جعفربن محمد(ع).»
وی با بیان اینکه نقش امام صادق(ع) به دلیل مرجعیت علمی و بهره گیری از روش اقناعی، آنقدر قابل توجه بود که شیعیان و عامه از مناطق مختلف برای شنیدن و یادداشت سخنان ایشان یا به مدینه، مکه یا حیره مهاجرت می کردند، گفت: سفیان ثوری، ابوحنیفه، فضیل بن عیاض، اسحاقبن بشر کاهلی و محمدبن فضلبن عطیه خراسانی از علمای عامه مدتی در نزد ایشان کسب علم کرده و در مجامع حدیثی نقل کردهاند. همچنین شیعیان مناطق مختلف ازجمله ابوالاسود سابری هر ساله به ویژه ایام حج برای کسب علم به محضر امام در مدینه یا مکه، مهاجرت می کردند.
یاوری ادامه داد: روایات امام صادق(ع) اگرچه در برخی مناطق عامه نشین، همانند بصره و شام کم تر مورد توجه بود و بنیامیه از آن خوشایند نبودند، اما با اینحال در مناطقی همانند بصره، کوفه و آبادان در مساجد و محافل مختلف منتشر و مذهب تشیع به نام جعفری خوانده می شد. تأثیر تلاش آموزشی امام و شاگردان وی در اقناع خصم تا آنجا بود که عدهای به امامیه گرویدند چنان که هشامبن حکم در آغاز جهمی مذهب بود و بعد از چند جلسه گفت و گو با امام، در حیره به تشیع گروید.
نقش دانشمندان شیعه در توسعه و تعمیق مبانی و منابع آموزشی
وی در ادامه اقدامات امام در جهت تعلیم و تربیت گفت: یکی دیگر از اقدامات کاربردی امام صادق(ع) در نشان دادن توان نظام آموزشی، تربیت شاگردانی بود که بتوانند افزون بر پاسخگویی به نیازهای جامعه، رصد اوضاع علمی و آموزشی، توان تقریب و تسلط بر منابع آموزشی عامه نیز داشته و به پاسخ آموزه های غلط در قالب مناظره یا ردیه نویسی، بپردازند. چنانکه زراره در درس اهلسنت مدینه شرکت می کرد. وی از دیدگاه فقهی آنان با خبر بود و در مناظره توانست آنان را شکست دهد. معاذبن مسلم در مسجد کوفه به صدور فتوا مینشست و مردم مسائل شرعی خود را از وی میپرسیدند. اگر سائل از مخالفان شیعه بود، رای فقهی آنان را اظهار مىکرد و اگر از شیعیان بود، طبق فقه امامیه فتوا میداد و اگر او را نمیشناخت، هم نظریه شیعه و هم راى مخالفان را اظهار می کرد.
وی تصریح کرد: امام صادق(ع) درباره نقش دانشمندان شیعه در توسعه و تعمیق مبانی و منابع آموزشی فرمودند: «اگر زراره، ابوبصیر لیثمرادى، محمدبن مسلم و بریدبن معاویه عجلى نبودند، کسى از ما و احادیث ما اطلاع پیدا نمىکرد. آنان حافظان دین و اشخاص محل اعتماد پدرم بر حلال و حرام خدا هستند.» ایشان چنان شاگردانی را تربیت کرد که به مرحله اجتهاد رسیده و برخی از آنان به اصحاب اجماع مشهور گشتند. بهعبارت دیگر، تربیت نیروی انسانی و مجتهد متخصص از دیگر اقدامات امام صادق(ع) بود. در علوم قرآن حمران بن اعین، در فقه زراره در ادبیات ابانبن تغلب در کلام مومنالطاق در توحید هشام بن سالم و در امامت هشام بن حکم را تربیت کردند.
یاوری در پایان سخنانش یادآور شد: امام بر روند فعالیت علمی شاگردان خود نظارت کرده و به اصلاح باورها و روش های آنان می پرداخت. هدف این بود تا شیعه در مناطق مختلف به توسعه کمی و کیفی نیروی انسانی نظام آموزشی بپردازد.
پایان پیام/9
(Shabestan/Berbagai-Sumber-Lain/ABNS)
Posting Komentar