Pesan Rahbar

Sekilas Doa Arafah Imam Husain as dan Doa Arafah Imam Husain as

Doa Arafah (Bahasa Arab: دعاء العرفة ) adalah diantara doa-doa Syiah yang menurut riwayat dibaca oleh Imam Husain as pada hari ke-9 Dzul...

Home » » Kebangkitan Imam Husain as Untuk Hidupkan Kembali Sunah Rasulullah Saww

Kebangkitan Imam Husain as Untuk Hidupkan Kembali Sunah Rasulullah Saww

Written By Unknown on Senin, 17 September 2018 | September 17, 2018


Pada hakikatnya kebangkitan Imam Husain as adalah untuk menghidupkan sunnah Rasul saww, sebagaimana yang dikatakan Imam as “aku ingin mengembalikan jalan datukku”.

Shabestan News Agency, Berkaitan dengan falsafah politik kebangkitan Imam Husain as dan Asyura, Hujjatul Islam Sayyid Sajjad Izdahi menjelaskan bahwa dengan melihat pada kebangkitan Imam Husain as yang terjadi di tanah Islam dan orang-orang yang turut serta dalam menentang Imam as secara zahir mereka adalah orang-orang muslim, dengan demikian tujuan dasar dari kebangkitan Imam Husain as ini bukanlah ibadah, shalat, puasa dan lain sebagainya.

Pembahasan utama kebangkitan Asyura bukanlah seruan kepada non muslim untuk melaksanakan shalat, akan tetapi masalah utamanya ialah ruh agama Islam itu sendiri.

Pasca wafatnya Rasulullah saww banyak hal yang terjadi di dunia Islam. Dalam 25 tahun kepemimpinan khalifah dan 20 tahun kepemimpinan Muawiyah banyak di antara hakim dan pejabat-pejabatnya yang tidak tahu apa-apa tentang Islam atau sebelumnya mereka berada di barisan orang-orang yang menentang Rasul saww, namun kemudian mereka menjadi orang yang turut mengatur pemerintahan Islam.

Pada saat memulai kebangkitannya Rasul saww berusaha untuk menghapuskan ajaran Jahiliyah. Namun pasca wafatnya Rasulullah saww terutama setelah Yazid berkuasa sedikitpun tidak ada yang tersisa dari Islam.

Pada hakikatnya kebangkitan Imam Husain as adalah untuk menghidupkan sunnah Rasul saww, sebagaimana yang dikatakan Imam as “aku ingin mengembalikan jalan datukku”.
Dan apa yang ada dalam sirah Imam Husain as maka semua kembali pada apa yang ada pada sirah Rasul saww, demikian jelasnya.

مشکلات جهان اسلام هنگام واقعه عاشورا فراتر از مسئله حاکمیت بود

ایزدهی گفت: امام حسین(ع) اگر به دنبال قیام در ابتدای کار بود، طبیعتاً به مکه نمی رفت اما بعد از مشاهده اقبال عمومی در عراق، مردم حجت را بر امام(ع) تمام کردند و حضرت(ع) به سمت کوفه رفت تا با حاکم آنجا مواجهه شود، اما مسئله فقط حاکمیت سیاسی نبود.

به گزارش گروه اندیشه خبرگزاری شبستان به نقل از طلیعه، حجت‌الاسلام سیدسجاد ایزدهی، مدیر گروه سیاست پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، درباره فلسفه سیاسی قیام امام حسین(ع) و نهضت عاشورا گفت: با توجه به اینکه قیام امام حسین(ع) در سرزمین اسلامی صورت گرفت و کسانی که در این قیام شرکت کردند از جمله مخالفانی بودند که به ظاهر مسلمان محسوب می شدند، هدف اساسی از این قیام، عبادات و نماز و روزه و ظواهر مسلمانان نبود.

ایزدهی اضافه کرد: مساله اصلی قیام عاشورا دعوت غیرمسلمانان به خواندن نماز نبود بلکه مساله اصلی روح دین اسلام بود. بعد از رحلت پیامبر(ص) اتفاقاتی در جهان اسلام روی داد. ۲۵ سال خلفا و ۲۰ سال معاویه حکومت کرده بودند و در این سال ها حاکمان و کارگزاران جهان اسلام یا اطلاع درستی از اسلام نداشتند و یا در جبهه مخالف در زمان پیامبر(ص) قرار داشتند و بعدها خودشان را به کارگزاری نظام اسلامی تحمیل کردند و عملا ذات اسلام را از محتوای اصیل آن تهی کردند و تنها پوسته ظاهری از اسلام باقی ماند که آن پوسته هم اعمال و عبادات ظاهری بود و روح اسلام که هدایت و عدالت و سعادت بود از جامعه اسلامی رخت بربسته بود.

ایزدهی ابراز کرد: زمانی که پیامبر(ص) قیام خود را آغاز کردند، به دنبال از بین بردن جهالت بودند اما جهالت نوین جای آن را گرفت و فساد نوین ایجاد شد. مساوات و عدالت با ظهور پیامبر(ص) بین مردم شکل گرفت اما بعد از رحلت ایشان تبعیض های فراوان بین مردم رواج یافت؛ پیامبر(ص) موضوع قبایل را در حاشیه امت اسلامی قرار داده بودند اما بعدها بحث قبیله گری و نژاد، محور برتری قرار گرفت.


بازگشت جامعه به عصر جاهلیت

عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی گفت: آنچه از اساس محور قیام امام حسین(ع) تلقی می شود، بازگرداندن حیات به جامعه اسلامی بود پس از آنکه پوسته ظاهری از حیات نباتی اسلامی باقی مانده بود. حیات نباتی فاقد روح است اما به شکل ظاهری رشد می کند و موجب جهش و تکامل نمی شود. وقتی پیامبر(ص) مساله قناعت و پارسایی کارگزاران را مطرح می کردند، در سالیان پس از ایشان، فضا مجددا به دوران جاهلیت بازگشت.

وی بیان کرد: با وجود اینکه این وضعیت بعد از پیامبر(ص) در زمان خلفا ادامه پیدا کرد اما تا قبل از حکومت یزید به ظواهری از اساس اسلام باور و اعتقاد وجود داشت اما در زمان یزید ظاهر اسلام هم مدنظر قرار نمی گیرد. هنر امام حسین(ع) در این بود که روح رفته از کالبد جهان اسلام را به آن برگرداند تا تاثیرگذار شود. روح موجب حرکت و حیات می شود و الا کالبد از هم متلاشی خواهد شد.

ایزدهی ابراز کرد: اساس فلسفه امام حسین(ع) احیای سنت پیامبر(ص) است لذا برای بررسی فلسفه سیاسی قیام امام حسین(ع) باید بدانیم فلسفه قیام پیامبر(ص) چه بود و منبع و خاستگاه اصلی ارزش های اسلامی را بازخوانی کنیم؛ طبق این گفته امام حسین(ع) که «می خواهم به سیره جدم بازگشت کنم». هر آنچه که در سیره امام حسین(ع) و قیام او می بینیم، بازگشت به آن چیزی است که در سیره پیامبر(ص) وجود داشت و در زمان خلفا تضعیف شده بود و از زمان امام حسین(ع) عملا بحث نابودی آن مطرح شد، لذا امام(ع) خود را مکلف دید تا با این پدیده مخالفت کند.

وی تاکید کرد: فرآیند قیام امام حسین(ع) علاوه بر بازگشت از خلافت نامشروع، بازگشت به ارزش های بنیادینی که پیامبر(ص) بعد از جاهلیت آنها را ایجاد کرده بود مانند عدم تبعیض و مساوات، رفع اشرافی گری، دوری از لذت های نامشروع، سعادت محوری و حاکمیت فرهیختگان و به معنای کامل بحث اطاعت و عبادت خداوند و ارزش های انسانی. این مولفه ها شامل فلسفه های قیام عاشورا می‌شوند.


رواج جاهلیت مدرن در دنیای امروز

ایزدهی به وجود جاهلیت مدرن اشاره کرد و گفت: امروز فرهنگ جاهلیت مدرن در جهان اسلام به وجود آمده و همچنان در بسیاری از کشورهای جهان اسلام حاکمان ناشایست و کارگزاران نامشروع که بر اساس نظام قبیله اداره می شوند، اسلام و ارزش های انسانی را مدنظر قرار نمی دهند؛ مساوات بین مردم در بهره گیری از منابع را مدنظر قرار نمی دهند و با دشمنان اسلام همچون اسرائیل همکاری می کنند.

وی ادامه داد: امروز هم در جهان اسلام کارگزارانی فاقد ارزش های انسانی وجود دارند. در اینجا قیامی مانند قیام امام حسین(ع) باید مد نظر قرار بگیرد اما استراتژی مبارزه چیست؟ مسائل کنونی جهان اسلام همان مساله گذشته هستند همچون ارائه فرهنگ حسینی که بازگشت به ارزش هاست در سطح حاکمان و امت اسلامی.

ایزدهی درباره شبهاتی که در جهت تخریب قیام امام حسین(ع) و در راستای قدرت‌طلبی سیدالشهداء(ع) بیان می شود، گفت: قیام امام مقوله تک بعدی نیست بلکه معادله ای است که از چند جهت قابل بررسی است. از یک بعد موضوع حاکمیت جور مطرح است، طبق گفته پیامبر(ص) خانواده ابوسفیان شایستگی حکومت نداشتند. پس از مرگ معاویه بر اساس صلح نامه ای که با امام حسن(ع) منعقد شده بود، نمی باید کسی از قبل برای حاکمیت تعیین می شد، اما انتخاب یزید به عنوان خلیفه، خلاف عهدنامه ای بود که امام(ع) با معاویه منعقد کرده بود.

وی اظهار کرد: حاکمیت سیاسی یزید چه از حیث شایستگی و چه از لحاظ دینی و چه از نظر قرارداد اجتماعی نامشروع بود، لذا امام حسین(ع) نمی توانست با وی بیعت کند. یکی از مواردی که می تواند علت قیام تلقی شود، حاکمیت است. امام حسین(ع) اساساً دارای مشروعیت برای حکومت است اما حاکمیت سیاسی باید با حمایت و پشتیبانی مردم صورت بگیرد.


مشکلات جهان اسلام فراتر از حاکمیت بود

استاد حوزه تصریح کرد: امام حسین(ع) اگر به دنبال قیام در ابتدای کار بود، طبیعتاً به مکه نمی رفت اما بعد از مشاهده اقبال عمومی در عراق، مردم حجت را بر امام(ع) تمام کردند و حضرت(ع) به سمت کوفه رفت تا با حاکم آنجا مواجهه شود، اما مساله فقط حاکمیت سیاسی نبود. در جهان اسلام فارغ از حاکمیت سیاسی که البته حق اهل بیت(ع) است و با حمایت مردم فعلیت پیدا می کند، مشکلات جهان اسلام فراگیرتر از این موضوعات بود.

عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی اظهار کرد: یکی از مسائلی که خارج از حاکمیت، امام حسین(ع)‌ با آن مواجهه بود، آشنایی مردم نسبت به واقعیات جهان اسلام بود لذا هدف گذاری امام(ع) در حرکت به سوی مکه و مدینه و در زمان حج است که بیشترین تعداد از مردم حاضر هستند تا روشنگری درباره انحراف در خلافت و جهان اسلام کند. یکی از مسائل دیگر روشنگری درباره نخبگان است. امام(ع) برای افراد زیادی در مکه و مدینه روشنگری کردند.


اتفاق بزرگی باید نگاه مردم را عوض کند

ایزدهی ادامه داد: امام قیام نکرد تا شهید شود اما از نظر سنت الهی، اتفاق بزرگی باید نگاه مردم را عوض کند. جهان اسلام حرکت خزنده و پنهانی را آغاز کرده بود که به تدریج فرهنگ عمومی مردم تغییر کرد و نگاه ها عوض شد. باید نگاه مهم و جدی رخ می داد که صدای بلندی در جهان اسلام و زمان بعد از خود ایجاد کند تا مردم را از خواب بیدار کند و نظام حاکم را از بین ببرد.

وی تصریح کرد: بعد از واقعه عاشورا هیچ کس از اقدام یزید حمایت نکرد. تحرک بخشیدن به جهان اسلام جز به واسطه امر مهمی رخ نمی داد. مقوله قیام امام را نمی توان تک بعدی معنا کرد که صرفا برای قیام و یا برای روشنگری بود در حالی که مجموعه ای از این عوامل را شامل می شد که امام با درایت و موضوع شناسی از جامعه خود دست به این اقدام زد.

مدیر گروه سیاست پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در پایان گفت: امام حسین(ع) علم داشت که به شهادت می رسد اما وظیفه خود می دانست برای حیات اسلام و بازگرداندن روح حاکم بر اسلام روشنگری کند. اگر مردم اصلاح می شدند و یا قیام می کردند و به شهادت می رسیدند، هر دو اتفاق مطلوبی بود و در نهایت «اِحدی الحُسنَیین» می شود. اگر امام(ع) برای قیام در جهان اسلام موفق شود، خیر است و در غیر این صورت در سایه روشنگری و هدایت و شهادت جهان اسلام به خطوط تعیین شده پیامبر(ص) بازمی گردد که آن هم مطلوب است.

پایان پیام/9

(Shabestan/Berbagai-Sumber-Lain/ABNS)
Share this post :

Posting Komentar

ABNS Video You Tube

Terkait Berita: