Sebagaimana dalam hadits Qudsi disebutkan “wilayat Ali bin Abi Thalib adalah benteng-Ku yang kokoh dan barang siapa yang masuk ke dalam benteng-Ku maka ia akan aman dari azab-Ku.”
Shabestan News Agency, Kita sering kali mendengar tentang laqab “Abu Turab” yang dinisbahkan kepada Imam Ali as. Terdapat banyak riwayat yang menjelaskan tentang sebab laqab Imam Ali as ini, dalam sebuah riwayat disebutkan bahwa manusia diciptakan dari tanah untuk menciptakan Imam Ali as.
Oleh karena itu dalam salah satu tafsir ayat "Alangkah baiknya sekiranya aku dahulu adalah tanah" ialah bahwa kelak orang-orang kafir di hari kiamat nanti berkata “seandainya saja saat di dunia dulu mereka berada dalam wilayat Imam Ali as”, karena di hari kiamat hanya orang yang berwilayat kepada Imam Ali as saja yang selamat dari api neraka.
Sebagaimana dalam hadits Qudsi disebutkan “wilayat Ali bin Abi Thalib adalah benteng-Ku yang kokoh dan barang siapa yang masuk ke dalam benteng-Ku maka ia akan aman dari azab-Ku.”
Dalam riwayat lainnya disebutkan 'Abayah bin Rabi' bertanya kepada Abdullah bin Abbas, "Mengapa Rasulullah saw menamai Ali as dengan lakab Abu Turab?" Abdullah bin Abbas menjawab, "Karena ia adalah pewaris bumi dan hujjah Allah Swt atas penduduk bumi. Rasulullah saw menyebutkan kelangsungan hidup dan keamanan bumi karena keberadaan wujud Ali.
سرّ شرافت نجف/چرا امیرالمومنین(ع) را «ابوتراب» می خوانند؟
شفیعی سروستانی گفت: شرافت نجف یا همان ظَهر کوفه، ذاتی است چراکه نه تنها نخستین عبادتگاه خداوند، بلکه زمین بنای کعبه و مدفن مولای متقیان علی(ع) بوده است و این محل، پایگاه اصلی دولت کریمه امام مهدی(عج) خواهد شد.
به گزارش گروه مهدویت خبرگزاری شبستان به نقل از موعود، اسماعیل شفیعی سروستانی، سردبیر موسسه فرهنگی هنری موعود عصر(عج) در نشست ماهانه فرهنگ مهدوی و در آستانه عید سعید غدیر، دربارة «وطن حقیقی انسانها» با عنوان «همولایتی» گفت: «جمیع انسانها بی توجّه به رنگ و شکل ظاهریاشان به خاطر این حقیقت وجودی، میل ذاتی به کمال وجود دارد و این کمال طلبی به خاطر روح متعالی خدادادی است. این میل باطنی در کشاکش حیات روزمره سر بیرون میآورد؛ گاه دانسته و گاه ندانسته خاکستری بر آن ریخته میشود. وقتی اندوه بی دلیل سراغ ما میآید. وقتی با داشتن تمامی امکانات بی حوصلگی و ناراحتی به سراغش میآید گویی این خاکستر روزمرگی کنار میرود و اخگر و آتش فراق و دوری از حقیقت و ملکوت رخ مینماید. امّا این وطن که میل باطنی انسانها برای بازگشت به آن وجود دارد، کجاست؟
این وطن مصر و عراق و شام نیست این وطن شهری است کان را نام نیست
زانکه از دنیاست، این اوطان تمام مدح دنیا کی کند «خیر الانام»
وی با نقد حسّ «ناسیونالیستی» که به نوعی تعصّب بر قومیت و از عقاید عهد جاهلی است، حدیث نبوی «حبّ الوطن من الایمان» را دربارة وطن حقیقی انسان که دنیوی و خاکی هم نیست، دانست. در صورتی که همین وطن خاکی، وطن حقیقی انسان بود، چرا انسان مؤمن میبایست در این عالم ناسوت احساس غربت کند؟! پس معلوم میشود که عالم خاکی، وطن حقیقی و نهایی نیست.
پژوهشگر فرهنگ و مهدویت با اشاره به تأکید روایات بر این نکته که «دنیا وطن حقیقی انسان نیست»، تصریح کرد: بنابر برخی روایات «آنجایی وطن است که امیرالمؤمنین علیّ بن ابی طالب(ع) آنجاست»؛ در زیارت جامعه کبیره خطاب به حضرت ولیّ الله(ع) اعتراف میکنیم که میل ما به بازگشت به سوی آنهاست: «ایاب الخلق الیکم؛ بازگشت مخلوقات به سوی شماست».
سروستانی تاکید کرد: این بازگشت به سوی ولیّ الله(ع) در واقع همان بازگشت کردن به وطن حقیقی انسان ببریده از عالم ملکوت است. چنانچه امیرالمؤمنین(ع) خود فرمودند: «من همان مقصدی هستم که مخلوقات در هنگام مرگ به سوی من باز میگردند.» و در جای دیگری فرمودند: «خاکیم و باز به خاک باز میگردیم.»
سرّ ابوتراب خوانده شدن امیرمومنان(ع)
وی اضافه کرد: بسیار شنیدهایم که لقب امیرالمؤمنین(ع)، «ابوتراب» است و این روایت اشاره لطیفی است که انسان از خاک امیرالمؤمنین(ع) آفریده شده است و به همان خاک نیز میل بازگشت دارد و در نهایت به همان بازمیگردد. چنانچه در قرآن در تفسیر آیة «یا لیتنی کنت ترابا؛ کاش خاک بودیم» آمده است: «یا لتنی کنتُ من شیعة علی»؛ کافران در آن روز (قیامت) آرزو میکنند که کاش در ولایت امیرالمؤمنین علی(ع) بودند و به آتش گرفتار نمیشدند. چراکه تنها کسانی در قیامت مجازات نمیشوند که در ولایت ایشانند. چنانچه خداوند میفرمایند: «ولایت علیّ بن ابیطالب قلعه محکم من است و هر کس در این قلعه وارد شود، از عذاب من ایمن میماند.»
سردبیر مؤسّسة فرهنگی هنری موعود عصر(عج) ابراز کرد: لقب «ابوتراب» که نخستین بار از سوی نبیّ اکرم(ص) به ایشان داده شد اشاره به این دارد که حضرت امیرالمومنین علی(ع) در حقیقت وجودی، پدر تمام خاکیان هستند؛ چنانچه حضرت رسول اکرم(ص) فرمودند: «من و علی پدران این امّت هستیم.»
وی ادامه داد: در روایات دیگری اشاره شده است که حضرت علی(ع) صاحب زمین است که بعد از حضرت رسول(ص)، مالک زمین و عامل آرامش زمین میباشند و به همین خاطر لقب «ابوتراب» به ایشان داده شده است. چنانچه امیرالمؤمنین علی(ع) خود را «فرمانبر خاک و مسلّط بر آن» خواندند.
ابلیس از نجف رانده شد
سروستانی اعلام کرد: بر اساس روایات، «نجف» وطن حقیقی انسانهاست. همچنین، «نجف» یا «ظَهر کوفه» نخستین محلّی بود که سجده بر حضرت آدم(ع) اتفاق افتاد. بنابر برخی از روایات نجف وطن حقیقی مخلوقات است و «ابلیس» به خاطر سجده نکردن بر انسان خاکی، نخستین موجود رانده شده از وطن بود که در آسمانها و زمین مورد لعن قرار گرفت.
وی اضافه کرد: علاوه بر این، بنابر برخی از روایات جبرئیل امین(ع) برای آنکه حضرت آدم(ع) نخستین بار خانه کعبه را بسازند، سنگهایی از نجف آورد؛ سنگی که پس آن جمیع موجودات در عوالم ملکی و ملکوتی در گرد آن به طواف درآیند تا در زمره بندگان، مؤمنان و محرمان وارد شوند و استحقاق بهشت و پذیرش توبه بیابند.
سروستانی ادامه داد: مخلوقات بی آنکه بدانند به گرد خانه ای میچرخند که یک رکن آن سنگی است از نجف و وقتی از رکن حجر، طواف را آغاز میکنند، در واقع دارند دست بیعت با ید خداوند در زمین میدهند؛ که دست خداوند در زمین نبوده و نیست؛ مگر علیّ بن ابی طالب، غالب کلّ مغالب، علیه السلام.
سردبیر ماهنامه موعود تاکید کرد: شرافت نجف یا همان ظَهر کوفه، به خاطر شرافت ذاتیاش بوده که این نه تنها نخستین عبادتگاه خداوند، بلکه زمین بنای کعبه و مدفن مولای متقیان علی(ع) بوده است و این محل، پایگاه اصلی دولت کریمه امام مهدی(عج) خواهد شد و افتتاح تاریخ بلند و بی نظیر شیعه از کوفه آغاز میشود.
هیچ کس نمی تواند اعتبار نجف را بگیرد
وی ابراز کرد: انتخاب سرزمین نجف و شرافت بخشیدن به این مکان، تقدیس و تبرّکی از سوی خداوند متعال است و این اعتبار را هیچ کس نمیتواند از آن بگیرد.
سروستانی در بیان اهمیت سرزمین کوفه و نجف به وادی السلام اشاره کرد و گفت: «وادی السلام» که در روایات محل تجمع ارواح مؤمنان معرفی شده است در ظهر کوفه قرار دارد و این وادی، محلّی است که دروازهها به سوی عوالم ملکوتی باز میشود و هیچ کجای زمین این وسعت وجودی را ندارد. از این سرزمین هر مؤمنی که بمیرد در هر کجای زمین که باشد، روحش به نجف که همان وطنش است، بازگردد. بدین ترتیب تمامی مؤمنان، «همولایتی» هستند.
ولایت مومنان تا ظهور در قلب شان است
وی با اشاره به این نکته که این وطن تا زمانی که ظهور اتفاق نیفتد در قلب ماست، اعلام کردند که هر مؤمنی هم ولایتی با مؤمنان دیگر است که این همولایتی، طول و عرض جغرافیایی نمیشناسد و وقتی که حقیقت ولایت در قلبهایی مشترک نباشد، چه در مرزهای جغرافیایی یکسانی باشیم یا نباشیم، هم ولایتی نیستیم. حال باید از خویش بپرسیم که چرا در عصر حاضر این مقدار به مرزهای خاکی و جغرافیایی اهمیت میدهیم امّا نسبت به هموطنیها و همولایتیهای حقیقی امان غافلیم؟!
گفتنی است، در انتهای این نشست، زیارت آل یاسین قرائت شد.
گفتنی است، نشستهای ماهانه موعود در آخرین پنجشنبه هر ماه شمسی به صورت آزاد و رایگان برای عموم برگزار می شود و همواره در حاشیه این نشستها، نمایشگاهی از جدیدترین آثار مؤسسه فرهنگی هنری موعود عرضه میگردد.
پایان پیام/9
(Shabestan/Berbagai-Sumber-Lain/ABNS)
Posting Komentar