Kita mempersiapkan diri kita dan masyarakat sehingga Allah swt akan segera memunculkan Imam afs, dan yang harus kita perhatikan ialah syarat kemunculan Imam Zaman afs lebih utama dari pada tanda-tanda kemunculannya, demikian jelasnya.
Shabestan News Agency, berkenaan dengan kondisi dan berbagai peristiwa yang terjadi di masyarakat yang dikaitkan dengan tanda dan syarat-syarat kemunculan Imam Zaman afs, Hujjatul Islam Sayyid Ridha Gilani menjelaskan bahwa hal ini merupakan salah satu hal yang dapat menciderai konsep Mahdawiyat.
Ia menjelaskan, hal ini merupakan perkara yang lumrah dan mungkin saja terjadi. Karena sepanjang sejarah yang ada sebagian ulama juga keliru dalam masalah ini, oleh sebab itu hal ini tidak hanya terjadi pada orang awam saja.
Sebagai contoh pada masa “Qajir” salah satu ulama di zaman itu berupaya mengaitkan era Sulthan Husain sebagai tanda kemunculan Imam afs, begitu juag pada era Raja Isma’il Shafawi banyak orang pada masa itu berfikir bahwa masa kemunculan Imam afs, karena kerajaan Shafawi adalah pemerintahan Syi’ah pertama yang menguasai 24 negara dari Chechnya hingga Baghdad.
Lebih lanjut Hujjatul Islam Sayyid Ridha Gilani menuturkan, beberapa cendikiawan mengenai hal ini meyakini bahwa alih-alih merealisasikan tanda-tanda kemunculan Imam afs lebih baik merealisasikan syarat-syarat kemunculan Imam Zaman afs.
Yakni kita mempersiapkan diri kita dan masyarakat sehingga Allah swt akan segera memunculkan Imam afs, dan yang harus kita perhatikan ialah syarat kemunculan Imam Zaman afs lebih utama dari pada tanda-tanda kemunculannya, demikian jelasnya.
در رابطه با تطبیق گرایی وضعیت و حوادث جامعه با علائم و شرایط ظهور به عنوان یکی از آسیب های مباحث مهدوی، اظهار کرد: موضوع «تطبیق گرایی» یک منشأ روانشناختی دارد؛ یعنی افراد منتظر، اگر انتظار برایشان خوشایند باشد و دوست داشته باشند که این انتظار زود به نتیجه برسد، طبیعی است که هر علامت و نشانه ای را حمل بر آمدن مسافر خود می کنند. دقیقاً مانند کسی که منتظر مهمان است، خانه را آماده می کند و هر زنگی که به صدا در می آید به گمان او همان مهمان از راه رسیده است.
حتی برخی از علما و بزرگان در این باب به خطا رفته اند
وی تصریح کرد: این یک امر کاملاً روانشناختی و طبیعی است. کمااینکه عکس آن نیز صادق است. یعنی اگر آمدن ِ کسی، برای فرد دیگری خوشایند نباشد هر علامت و نشانه ای، او را محزون می کند. در باب مسئله امام مهدی علیه السلام و منجی، این موضوع پیامدهایی به دنبال دارد که می تواند جنبه آسیب شناختی داشته باشد.
مولف و محقق مهدوی افزود: در طول تاریخ حتی برخی از علما و بزرگان در این باب به خطا رفته اند، لذا این مسئله اختصاص به عوام ندارد. به عنوان مثال در دوره قاجار یکی از علمای بزرگ آن دوره که آثار و تالیفات بسیاری نیز دارد، تلاش می کند تا علائم ظهور را به دوره شاه سلطان حسین منتسب کند یا در دوره شاه طهماسب یا شاه اسماعیل صفوی، بسیاری از افراد تصور می کردند که همین دوره، دوره ظهور است. چرا که دولت صفویه اولین حکومت شیعی بود و 24 کشور (از چچن تا بغداد) زیر سیطره دولت و حکومت شیعی قرار داشتند. حتی کلاه سربازان (قزلباش ها) به نام 12 امام علیهم السلام، 12 تَرک داشت. این دوره، دوره ایده آلی بود که تاریخ تشیع شاید تا به حال مانند این دوره (صفویه) را از جهت گسترش و پهناوری ندیده باشد. به همین دلیل در دوره شاه اسماعیل و شاه طهماسب، بسیاری از افراد تصور می کردند که همین دوره، دوره ظهور است.
باید از «تطبیق» وقایع با علائم پرهیز کرد
موسوی گیلانی تصریح کرد: حتی عقب تر از دوره صفویه، «سید ابن طاووس» که از علمای شناخته شده شیعه است و درباره حضرت ولی عصر علیه السلام نیز آثار و کتاب هایی دارد، در این رابطه (تطبیق وقایع) عقاید خاصی داشته است. ما می دانیم که این بزرگان و علما، افراد دغل و فریبکاری نبودند و کاملاً انسان های وارسته ای بوده اند اما همین جنبه روانشناختی باعث سوق دادن آنها به سوی مسئله تطبیق شد.
وی تاکید کرد: بنابر این، مسئله تطبیق، مسئله ای کاملا سخت و حتی نادرست به نظر می رسد که شدیدا باید از آن پرهیز کرد. کمااینکه مرحوم میرلوحی از علمای دوره صفویه حتی به برخی بزرگان و علما در آن روزگار اعتراض کرده و درباره علائم ظهور کتابی می نویسد و افرادی که به دنبال تطبیق علائم بوده اند را به نقد می کشد.
کارشناس مرکز تخصصی مهدویت با اشاره به شرایط امروز جامعه ادامه داد: در دوره معاصر نیز می بینیم که متاسفانه توده مردم نیز به این سمت و سو متمایل شده اند و به نظر می رسد این مسئله جنبه آسیب شناختی دارد.
«شرایط ظهور» مهم تر از «علائم ظهور» است
وی در رابطه با راه برون رفت از این معضل، گفت: برخی اندیشمندان در این زمینه معتقدند که باید به جای علائم ظهور به دنبال تحقق شرایط ظهور بود. یعنی ما خود را تزکیه و جامعه را آماده کنیم تا خداوند نیز هر گاه مقدر دانست غیبت امام عصر(عج) را به فرج مبدل کند. باید توجه داشت که «شرایط ظهور» مهم تر از «علائم ظهور» است.
موسوی گیلانی ابراز کرد: افراد بسیاری در دو سه دهه گذشته به دلیل دنبال کردن علائم و تطبیق گرایی، در این زمینه به بیراهه رفتند. اصولا بحث از علائم دلیل منطقی ای ندارد. ما از یک گزاره واقعی یعنی آمدن یا نیامدن صحبت می کنیم چیزی که در اختیار ما نیست. تصور کنیم که امروز یا باران می بارد یا نمی بارد، اینکه ما همه چیز را رها کنیم و منتظر بنشینیم و ببینیم آیا باران می بارد یا نه؟ چه فایده ای برای ما دارد؟
محقق و پژوهشگر مهدوی تاکید کرد: ممکن است در تاریخ تشیّع هزاران سال بر همین منوال بگذرد. تعالیم شیعه و تعالیم اسلامی تنها دستاویزی است که مردم می توانند به واسطه آن دین ورزی کنند. اگر قرار باشد همه چیز وابسته به آمدن حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف باشد، پس دیگران همه خسران کرده و به گمراهی رفته اند در حالی که می دانیم اینگونه نیست. خداوند راه سعادت را برای همه انسان ها در طول تاریخ باز گذاشته است.
ما موظف نیستیم علائم را دنبال کرده و تطبیق دهیم
وی بیان کرد: امروز سال های سال از غیبت امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف می گذرد و در طول این مدت هزاران مسلمان و مومن، از دنیا رفته اند در حالی که سرانجام نیکویی داشته اند؛ بدون این که حتی امام مهدی علیه السلام را ببینند یا دوران ایشان را تجربه کنند.
موسوی گیلانی با اشاره به وظیفه منتظران در عصر غیبت تصریح کرد: ما اصولا مأمور و موظف نیستیم که علائم را دنبال کرده و تطبیق دهیم. امر فرج امری است که یقیناً محقق خواهد شد چه ما بخواهیم و چه نخواهیم. بنابراین بهتر است همه ما در مسیر زندگی به همان چیزهایی که نسبت به آن توصیه شده است یعنی تعالیم دینی، وفادار باشیم.
استاد دانشگاه مسئولیت و کارکرد مراکز تخصصی مهدویت در این عرصه را مهم ارزیابی و تاکید کرد: در این میان مسئولیت مراکز تخصصی مهدوی بسیار مهم است. در دهه اخیر همین مراکز به واسطه فعالیت های عالمانه در این رابطه جلوی یک بحران اجتماعی در این حوزه (مهدویت) را گرفتند. امروز ما افرادی را می بینیم که بسیار جدی در این عرصه وارد شده اند مانند «احمد الحسن» که خود را فرزند امام مهدی علیه السلام می داند و طرفداران زیادی را گرد خود جمع کرده است. و همین مراکز و اندیشمندان مهدوی هستند که با نوشتن کتاب، مقاله، برپایی همایش ها، سخنرانی ها و کرسی ها و نقد ادّعاها در این رابطه روشنگری می کنند.
پایان پیام/99
(Shabestan/Berbagai-Sumber-Lain/ABNS)
Posting Komentar