Dengan demikian tolak ukur sangatlah penting, yakni tolak ukur kedudukan tersebut bukanlah keturunanmu atau bukan, akan tetapi tolak ukur dalam ayat tersebut ialah tidak boleh berbuat zhalim.
Shaberstan News Agency, Dalam buku “kami menanti, matahari Mahdawiyat” dalam prespektif Sayyid Ali Khamenei, yang ditulis oleh Hujjatul Islam Hasan Mula’i disebutkan:
Dalam Islam sesuatu yang banyak dijelaskan secara khusus ialah tentang tolak ukur. Dalam Al-Qur’an surat Al-baqarah ayat 124 disebutkan “124. Dan (ingatlah) ketika Ibrahim diuji oleh Tuhannya dengan beberapa kalimat (perintah dan larangan), lalu ia menunaikannya (dengan baik). Ia berfirman, “Sesungguhnya Aku menjadikanmu sebagai imam bagi seluruh manusia”. Ibrahim berkata, “Dan dari keturunanku (juga)?” Ia berfirman, “Janji-Ku (ini) tidak akan mengenai orang-orang yang lalim.”
Ayat ini turun saat nabi Ibrahim as mencapai derajat Imamah dan pemimpin umat saat itu, kemudian Ibrahim as bertanya kepada Allah swt “Dan dari keturunanku (juga)?, saat menjawab pertanyaan ini Allah swt tidak menjawab tidak dan tidak juga berkata ya, akan tetapi Allah swt berkata “Janji-Ku (ini) tidak akan mengenai orang-orang yang lalim.”
Dengan demikian tolak ukur sangatlah penting, yakni tolak ukur kedudukan tersebut bukanlah keturunanmu atau bukan, akan tetapi tolak ukur dalam ayat tersebut ialah tidak boleh berbuat zhalim.
Sebagaimana Rasulullah saww adalah keturunan nabi Ibrahim as dan beliau pun sampai pada kedudukan Imamah tersebut, akan tetapi orang-orang yang melakukan perbuatan dosa sekecil apapun dan juga melakukan kezhaliman maka maqam ini tidak layak baginya.
Ayat ini merupakan di antara ayat-ayat yang mendukung pemikiran dan akidah Syi’ah, dimana mazhab Syi’ah berdasarkan ayat ini berkeyakinan bahwa Imam harus makshum dan bagi siapa yang memiliki sifat sebagai pelaku kezhaliman maka tidak akan sampai pada kedudukan ini.
Dasar dari Imamah bukanlah keturunan, akan tetapi kelayakan dan hal itu didapatkan dari ujian Ilahi, sebagaimana Imamah merupakan janji Ilahi maka Imamah adalah berdasarkan nash dan bukan berdasarkan pemilihan, oleh karena itu Imam harus dipilih langsung oleh Allah swt.
همه مقام های اجتماعی در اسلام تابع معیارها است
در اسلام از همه بیشتر و به طور انحصاری آنچه که مطرح است، معیارها است. در هر کسی که معیارها بیشتر باشد، از نظر اسلام او اولویت بیشتر دارد. از هر نسلی، از هر نژادی، وابسته به هر خاندانی، واسطه به هر فامیلی، هیچ فرقی نمی کند.
به گزارش خبرنگار گروه مهدویت و غدیر خبرگزاری شبستان: در کتاب «ما منتظریم، خورشید مهدویت در منظومه فکری حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی» به اهتمام حسن ملایی آمده است:
در اسلام از همه بیشتر و به طور انحصاری آنچه که مطرح است، معیارها است. در هر کسی که معیارها بیشتر باشد، از نظر اسلام او اولویت بیشتر دارد. از هر نسلی، از هر نژادی، وابسته به هر خاندانی، واسطه به هر فامیلی، هیچ فرقی نمی کند، از هر قشری از قشرهای اجتماعی. در این آیه ای که تلاوت کردم، وقتی که ابراهیم(ع) از طرف پروردگار به منسب امامت و رهبری جامعه منسوب می شود، از خدای متعال سوال می کند: «قالَ وَ مِن ذُریّتی» آیا ذریه من و خانواده من هم از این منسب سهمی دارند؟ در جواب ابراهیم(ع) خدا نمی گوید: نه و نمی گوید: آری، می فرماید: «لا یَنالُ عَهدِی الظّالمین». ملاک این نیست که ذریه تو باشد یا نباشد. مساله این نیست که کسی به امامت می رسد و فرمان الهی را می گیرد، باید ظالم و ستمگر نباشد. ملاک ها مطرح اند نه نسب ها و قرابت ها و نسبت ها.
در یک آیه دیگر قرآن در قصه طالوت و جالوت وقتی که پیغمبر آن قوم بنی اسراییل را طالوت معین می کند، اعتراض می کنند که طالوت دارای مال نیست: «وَ لَم یؤتَ سَعَة مِنَ المال»؛ گشایش در مال نیست، پولدار نیست، معلوم می شود که ثروتمندان و مترفین بنی اسرائیل این اعتراض را کرده بودند، در جواب «انَّ الله اصطفاهُ عَلَیکم و زادَهُ بسطَةَ فی العِلمِ و الجِسم» صحبت سر مال نیست، صحبت سر وابستگی نیست، ملاک و معیار خویشاوندی نیست، «انَّ الله اصطفاهُ عَلَیکم»؛ خدا او را بر شما برگزید و برگزیدن خدایی هم تابع معیارهاست، خدا با هیچ کس خویشاوندی ندارد... بنابراین در اسلام در منطق قرآن و در فرهنگ الهی، همه مقام های اجتماعی، همه مقام های معنوی که حکومت هم جزء مقام های معنوی است، تابع معیارهاست.(1)
امامت و مساله وراثت
وراثت وقتی با ارزش ها همراه باشد، عیب نیست در قرآن «وَ وَرِثَ سُلَیمانُ داوُد» داریم. یعنی سلیمان وارث ملک و حکومت داوود شد، اما سلیمان وارث پیغمبری داوود(ع) هم بود. همان معیاری که موجب می شد داوود(ع) به حکومت برسد. همان معیار در سلیمان هم بود. یا در اعتقاد ما شیعیان در امامت و وراثت معنویِ پیغمبر(ص) هست.
به گزارش خبرنگار گروه مهدویت و غدیر خبرگزاری شبستان: در کتاب «ما منتظریم، خورشید مهدویت در منظومه فکری حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی» به اهتمام حسن ملایی آمده است:
در اسلام از همه بیشتر و به طور انحصاری آنچه که مطرح است، معیارها است. در هر کسی که معیارها بیشتر باشد، از نظر اسلام او اولویت بیشتر دارد. از هر نسلی، از هر نژادی، وابسته به هر خاندانی، واسطه به هر فامیلی، هیچ فرقی نمی کند، از هر قشری از قشرهای اجتماعی. در این آیه ای که تلاوت کردم، وقتی که ابراهیم(ع) از طرف پروردگار به منسب امامت و رهبری جامعه منسوب می شود، از خدای متعال سوال می کند: «قالَ وَ مِن ذُریّتی» آیا ذریه من و خانواده من هم از این منسب سهمی دارند؟ در جواب ابراهیم(ع) خدا نمی گوید: نه و نمی گوید: آری، می فرماید: «لا یَنالُ عَهدِی الظّالمین». ملاک این نیست که ذریه تو باشد یا نباشد. مساله این نیست که کسی به امامت می رسد و فرمان الهی را می گیرد، باید ظالم و ستمگر نباشد. ملاک ها مطرح اند نه نسب ها و قرابت ها و نسبت ها.
در یک آیه دیگر قرآن در قصه طالوت و جالوت وقتی که پیغمبر آن قوم بنی اسراییل را طالوت معین می کند، اعتراض می کنند که طالوت دارای مال نیست: «وَ لَم یؤتَ سَعَة مِنَ المال»؛ گشایش در مال نیست، پولدار نیست، معلوم می شود که ثروتمندان و مترفین بنی اسرائیل این اعتراض را کرده بودند، در جواب «انَّ الله اصطفاهُ عَلَیکم و زادَهُ بسطَةَ فی العِلمِ و الجِسم» صحبت سر مال نیست، صحبت سر وابستگی نیست، ملاک و معیار خویشاوندی نیست، «انَّ الله اصطفاهُ عَلَیکم»؛ خدا او را بر شما برگزید و برگزیدن خدایی هم تابع معیارهاست، خدا با هیچ کس خویشاوندی ندارد... بنابراین در اسلام در منطق قرآن و در فرهنگ الهی، همه مقام های اجتماعی، همه مقام های معنوی که حکومت هم جزء مقام های معنوی است، تابع معیارهاست.(1)
امامت و مساله وراثت
وراثت وقتی با ارزش ها همراه باشد، عیب نیست در قرآن «وَ وَرِثَ سُلَیمانُ داوُد» داریم. یعنی سلیمان وارث ملک و حکومت داوود شد، اما سلیمان وارث پیغمبری داوود(ع) هم بود. همان معیاری که موجب می شد داوود(ع) به حکومت برسد. همان معیار در سلیمان هم بود. یا در اعتقاد ما شیعیان در امامت و وراثت معنویِ پیغمبر(ص) هست.
اما وراثت به معنای عامل تعیین کنده نیست. ائمه(ع) فرزندان زیادی داشتند اما آن فرزندی که می تواند امامت را از پدر به ارث ببرد، آن کسی است که همه آن خصوصیات معنوی، آن علم، آن تقوا، آن عصمت که در امام قبل هست در او هم هست. آن وراثتی زشت است، آن وراثتی غیرقابل قبول است، ظلم است که مناهی معیارها و ارزش ها باشد.(2)
پی نوشت ها:
1)ولایت و حکومت، ص189-188
2.ولایت و حکومت، ص135 پایان پیام/248
(Shabestan/Berbagai-Sumber-Lain/ABNS)
Posting Komentar